...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

سه مطلب

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ

 یکم اینکه: جملات زیر را که مربوط به سخنرانی رحیم پور ازغدی ست بتازگی امشب(یکشنبه) دیدم. این ها را ایشان چند روز بعد از نوشته هایم در پست محرم وصفر و چند ماه بعد نوشته های پست اینقد غصه می خورم ایراد کرده اند. برام همگونی بعضی از تعبیرات جالبه و تا حدی امیدوار شدم!!!

 «سالی که ۶ ماهش عزاداری است، آن عزاداری دیگر ارزشی ندارد! هی ایام خلق می‌کنند؛ ایام محسنیه جدیداً خلق شده.

آن روز دیدم یک کتاب قطور برای حضرت محسن نوشته‌اند، کسی که به دنیا نیامده! بعد از همان شخص پرسیدم شما کل کتاب‌هایی که برای حضرت زهرا(س) چاپ کرده‌اید به این قطر نمی‌رسد، چطور برای حضرت محسن با این قطر کتاب درآوردید؟

اینجور که شما ایام درست می‌کنید آقا جان باید کل سال که عزاداری کنیم و مردم به کارشان نمی‌رسند... اگر نصف سال را در تقویم به بهانه‌های مختلف شروع کنیم به عزاداری، کمترین ضررش این است که کسی رغبتی برای آمدن در مجلس عزداری نخواهد داشت و برایش عادی می‌شود.

این موضوع از ایام اهل‌بیت قداست‌زدایی می‌کند. چیزی که نادر نباشد، دیگر مرغوب نیست. به نظر بنده این وهن اهل‌بیت است. باید کاری کنیم تا گفتیم مراسم عزاداری شخص بدود، نه اینکه بگوید ای بابا باز هم مجلس عزا!»

.........................................................


دوم اینکه: میون حرفهای بعضا خنده دار جناب علی آقا مطهری اخیرا حرفهای بسیار مهم و اتفاقا قابل تاملی و تا حد زیادی درست دیدم که سوای بحث بر سر درستی یا نادرستی، مغلطه کردن یا استدلال کردن ایشان خوشم اومد از فضای چنین گفتمانی که ایشان براه انداخته اند و دیگران جرئتش را ندارند. منظورم صحبتهای اخیر ایشان در دانشگاه فردوسی مشهد و نامه اخیر ایشان در نقد نظرات عجیب آقای علم الهدی امام جمعه مشهد است.

قسمتهایی از سخنان ایشان در دانشگاه فردوسی:

 ما افراد مافوق انتقاد نداریم. این جمله از شهید مطهری است که هرمقام غیرمعصومی اگر درجایگاه غیرقابل انتقاد قرار بگیرد، هم خودش فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می‌کند. اینکه خبرگان مجتهدانی هستند که کسی حق ندارد درباره آنها حرف بزند، یک حرف کاملا بی‌اساس و بی‌ربطی است. وظیفه اصلی خبرگان رهبری نظارت برعملکرد رهبری و زیرمجموعه رهبری است. اما این‌ها تا حالا وارد نشده اند و وارد نمی شوند. وارد هر موضوعی می شوند غیراز کاری که باید انجام بدهند. تا حالا شده اینها یک‌بار بحث کنند راجع به زیرمجموعه نهاد رهبری؟ مثلا ستاد اجرایی فرمان امام که تبدیل به یک کارتل اقتصادی و برج ساز شده. خبرگان رهبری نباید کارشان فقط انتخاب رهبری باشد. ان شاء الله رهبرانقلاب سال‌ها درقید حیات خواهند بود، ولی باید این‌ها کار خودشان را انجام بدهند، تحقیق و تفحص بکنند، بازرسی بکنند. اینها گاهی دراقتصاد کشور نقش منفی دارند، این آثار مخربی دارد.

این‌که می گویید نظر رهبری به حصر این‌ها هست، بله نظر رهبری این است که می‌گویند جرم این‌ها سنگین است و اگر محاکمه بشوند حکم‌شان سنگین خواهد بود و الان هم داریم به آن‌ها ملاطفت می‌کنیم. این موضوع را من خودم با ایشان مطرح کردم و ایشان این پاسخ را دادند. خب یک وقت است که این حکم حکومتی است، آن‌جا باید تابع باشیم حتی اگر قبول نداشته باشیم. اما یک‌وقت هست که یک‌نظر است. ایشان نظرشان را گفتند، و من معتقدم این حکم حکومتی نیست. حکم حکومتی درجایی است که ما به یک بن بست رسیده ایم، مثل این قضیه مهلت سرپرستی وزارت علوم که راه قانونی ندارد. اما دراین‌جا که ما راه قانونی داریم یعنی وظیفه قوه قضاییه است که کار خودش را انجام دهد، که انجام نمی دهد، اینجا جای حکم خکومتی نیست.

* پیغمبراسلام هم نمی‌تواند بگوید حکم فلان کس سنگین است، بدون محاکمه و بدون دفاع و بدون شنیدن دفاعیات آنها حکم صادر کند. این نظرایشان است که کسی می‌تواند مخالف باشد، و من قانع نشدم.

* من نسبت به این صحبت قانع نشدم و لذا باز هم اصرار دارم. حصر بدون حکم قضایی ظلم است و عادلانه نیست. اگر روال قانونی طی شود ما تمکین می کنیم، اما این‌که بگوییم این حصر باشد و آن زندان باشد و گردن این را بزنید و… این نمی شود.

هرکسی باید نظرات خود را به راحتی بیان بکند. ممکن است برخی نظرات رهبری را کسی قبول نداشته باشد. این هیچ اشکالی ندارد. ما از ولایت فقیه یک چهره ای نسازیم که برخلاف آزادی و دموکراسی و این‌ها جلوه بکند. درحالی که این‌جورنیست… هی می خواهند القا بکنند که یک بتی بسازیم و همه دورش بچرخیم. ولایت فقیه این نیست.

پیغمبراسلام هم که معصوم بود این‌جور نبود. ایشان درغزوه ای با اصحاب می رفتند، دستور دادند که دراین‌جا اتراق کنیم. یکی ازاصحاب آمد و گفت یا رسول الله! این‌که گفتید اینجا اتراق کنیم وحی خدا بود یا نظر خود شما بود. گفت نه نظر خودم بود. گفت که به نظر من این‌جا جای خوبی نیست، برویم جلوترآن‌جا چاه آبی هست که لشکرازش استفاده کنند. خب حالا اگر ما باشیم، می گفتیم «مرگ بر ضد ولایت نبی»! خب بابا نظر داده دیگر. ما ساکت نمی شویم، ما حرف خودمان را می زنیم.

اینکه بگویند خبرگان متشکل از مجتهدانی است که کسی حق ندارد در مورد آنها حرفی بزند بی‌ربط است، حرف من این است که وظیفه خبرگان بررسی عملکرد رهبری و زیر مجموعه ایشان بوده اما خبرگان رهبری را ما تاکنون ندیده‌ایم که وارد این موضوع شود.

پ.ن: اگه انتخابات مجلس تهران بودم حتما به ایشان رای میدهم با اینکه بعضی از نظراتش را قبول ندارم.

.......................................................................................

سوم اینکه: در پست "دکتر ظریف" که بعد تمدید مذاکرات نوشتم دفاع اجمالی خودم را از شیوه مذاکرات به سبک دولت روحانی و آقای ظریف بیان کردم. همون شبها بعض از دوستان مذهبی و دلسوز بشدت منتقد آقای ظریف و سبک مذاکراتش بودند. از من اصرار از اونا انکار و البته این فضا و بحث سیاسی را موجبات یادگیری و رشد میدانم و اشکالی در این تفاوت نگاه نمی بینم. گذشت تا رهبری یکی دو روز بعد فرمودند:«هیئت مذاکره کننده‌ى ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّى هستند؛ ایستادگى میکنند، با منطق حرف میزنند، زیر بار حرف زور نمیروند، دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها میگذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزى دارند کار میکنند و منطقى هم عمل میکنند. برخلاف طرف مقابل و عمدتاً آمریکا که هر روز یک حرفى میزنند - در مجلس خصوصى و در نامه پراکنى یک‌جور حرف میزنند؛ در محضر عموم و در اظهارات عمومى‌شان یک‌جور دیگر حرف میزنند؛ امروز یک حرفى را میزنند، فردا آن حرف را پس میگیرند، خطّ مستقیم و صراط مستقیم وقتى نبود، این است دیگر؛ براى مشکلات داخلى خودشان میخواهند از اینجا و از مذاکرات استفاده کنند؛ لذا مجبورند جورى حرف بزنند، آنجا جورى حرف بزنند اینجا - [امّا] هیئت ما نه؛ هیئت ما با منطق و محکم، در مقابل آنها قرار دارند. البتّه در میان این مذاکره‌کننده‌ها و این چند نفرى که در مقابل ایران [هستند] - ایران یک‌تنه است، آنها یک لشکرند؛ چند کشورند که پشت سرِ هر کدام از آنها یک لشکر دیپلمات و روابط عمومى و عکّاس و تحلیلگر و مانند اینها هست - از همه بداخلاق‌تر آمریکایى‌ها هستند، از همه موذى‌تر انگلیس‌ها هستند. خب، حالا مذاکرات را تمدید کردند، همه بدانند - هم آن کسانى که طرف مذاکره‌اند، هم این کسانى که در داخل نگران این مسئله‌اند و نگاهشان به این مذاکرات است - که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آن که بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکایى‌ها هستند. ما با ملّت خودمان روراست هستیم. حقیقت مطلب را با ملّت در میان میگذاریم، به ملّتمان میگوییم، تا حالا هم فهمیده‌اند، با دلایل متعدّد هم میشود این را قطعى و مدلّل کرد که قصد واقعى استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیرى از رشد و اقتدار ملّت ایران است؛ قصد واقعى این است که از عزّت روز افزون ملّت ایران جلوگیرى کنند؛ مسئله‌ى هسته‌اى یک بهانه است، بهانه‌هاى دیگرى هم در کنار این هست».


تشخیص من با توجه به جریانات سیاسی ایران و جبهه گیری های بوجود آمده در سطح جهان دفاع و دفاع و دفاع از دولت و عدم تضعیف است، انتقاد هم انتقاد منصفانه.

  • ۹۳/۰۹/۰۹
  • سیدمحسن