...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بعد این حوادث مکرر اسید پاشی که به نظرم بدتر از قتل بعمد است باید گفت:  فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما کانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کانَ... حتی  فکر کردن به حال و روز این صورت از دست دادگان مو بر تن آدم سیخ میکنه.

اگر مجرمان این فعل را 60 بار زنده زنده بسوزونن بازم کافی نیست و دل من یکی آرام نمی گیرد.  خدایا آدما وحشی شدن و هار، ظهور او را منتظریم. 


   کجایند  دلواپسان مجلسی، کجایند سیاسیون چپ و راستی، کجاست خطبه های خطبا و منبرهای علما؟ منتظر جبهه گیری تمام مراجع و پیام رئیس و وزیر، موضع گیری بسیج و احزاب و در یک کلمه درگیر شدن تمام مملکت بودم. پس چی شد؟ خبری نشد یا بگوش من نرسید؟ یا اینکه اینقدها که من فکر می کنم موضوع مهم نیست؟! دیگه چی  مهمتر از حفظ زیبایی و حرمت انسانها؟  والا برای کشتن یک انسان از یک عمر بدبخت و گرفتار کردنش با اسیدپاشی خباثت و جرئت کمتری لازمه. 

   از منظر من کسانی که برای فریضه امر به معروف و نهی از منکر دل می سوزونن و گاهی با افراط چماق بدست هم میشن اما برای این حوادث ساکت هستند و منفعل، هوسبازند و حقه باز و خودپرست و نه خداپرست و دغدغه مند دین. مسئله اینست.


پ.ن: از آمدن روزی می ترسم که هدف امربه معروف و نهی از منکر وسیله اسید پاشی را توجیه کند. سبحان الله.


دو روز بعد نوشت:  فرمانده بسیج کشور 29 ام مهر ماه:اولاً کدام مسلمانی است که نداند این کار جنایت است و به خودش اجازه دهد چنین عمل فجیعی را انجام دهد؟ ثانیاً اگر این عمل زشت کار یک آدم متحجر با کج فهمی از مذهب است، پس چرا زنان هرزه خیابانی با آرایش های آنچنانی را رها کرده است و زنانی را که حجاب نسبتاً موجهی داشته اند را هدف قرار داده است؟ چرا این کار همزمان با طرح قانون امر به معروف و نهی از منکر در مجلس شورای اسلامی انجام شده است؟ چرا این کار در آستانه محرم و هفته امر به معروف و نهی ازمنکر انجام شده است؟


  • ۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۸:۰۸
  • سیدمحسن

امام رضا

24نفر


  • ۲۲ مهر ۹۳ ، ۰۰:۳۰
  • سیدمحسن

گذشت زمانی که قبل از رفتنمان امام رضا، مواظبتی می کردیم 

گذشت زمانی که قبل رفتنمان امام رضا روزه می گرفتیم

گذشت زمانی که قبل امام رضایی شدنمان حواسمون بود با نماز قضا حرم نریم

گذشت زمانی که برای دیدن امام رئوف ماهها چشم از نامحرم بر می گرفتیم

گذشت زمانی که قبل رفتنمان، امام رضا را هدیه ای می دادیم ولو با یک جزء قرآن

همه این ها دورانی بود و گذشت.

بارها و بارها تو این سالیانی جدایی، خانواده و دوستانم می گفتند تو را چه شده با نرفتنت امام رضا با این همه نیازت؟ 

نرفتنم یک دلیل داشت وبس، 40 روز مراقبت،40روز قضا نکردن نماز صبح،چهل روز حفظ نگاه، چهل روز ... 7 سال تلاش کردم اما چهله های من همچنان به چهار نمی رسد. این روزا خودم را ناباورانه می نگرم. 

سالها پیش داود گفت: محسن لج بازی نکن برو اونجا کارت درست میشه. گفتم: محاله. اول لایق بشم بعد میرم امام رضا. گفتم نمی رم ولو صد سال فراق را تحمل کنم. کجایی داود تا ببینی همون حرف تو شد. دریغ از یک روز بی معصیت. من کم آوردم و برای من مغرور چه اقرار سختی ست. والا خونه خاله رفتن هم آمادگی بیشتری می خواست از وضعیت الان من.

 من میرم اما نخواهم گفت: اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقامى وَ تَسمَعُ کَلامى وَ تَرُدُّ سَلامى...نه نمی گویم. من حتی ترجیح میدم سلام نکنم بدو ورودم به حرم  و اذن دخولی نخوانم. نمی خوام امام خیلی متوجه من بشن!! خودم میدانم چه کاره ام و خدایا فقط خودت بدان ای ستارالعیوب. خدایا کمک کن اونجا توبه کنم از همه توبه هایی که بسادگی شکستم.خدایا با این بیماری مزمن و در نهایت مهلکم چه کنم؟ خدایا چه کنم با این بیماری توبه شکنی؟ ها چه کنم؟ خدایا مرا به خوبی و پاکی دانشجویان همسفرم ببخش. خدایا این "لا جبر لا تفویض" را گذاشتی تا نفهمم و مطمئن نباشم که الان من به دعوت امام رضا می روم یا ...  خدایا نکند هواپیما سقوط کند و قطار از ریل بیرون بزند و اتوبوس چپ  کند تا من به امام نرسم؟ نه خدایا، ما تو را سالهاست که به سبقت رحمتت بر غضبت شناخته ایم، می دانم مرا به حرم خواهی رساند و اگر به واسطه نحوست اعمال و نیاتم نرسانی نیز حرفی نیست الا خسرانی عظیم.

سالهاست که به خود می گویم پس دیگه کی أوابی حفیظ؟ تا کی عادت زدگی؟ خدایا من آیات تو را دیدم اما ناقه های صالح را پیاپی پِی کردم و تو در عذابم عجله نکردی. خدایا با وجود رئوفی امام من در حرم دل بسته به "والشاهد لما خفی عنهم" هستم، خدایا روی رفتن ندارم اما میرم، خدایا حواست هست به من چی دارم میگم؟ 

نرسیده به حرمت ای سلطان اضطرابی به جانم افتاده که بیان کردنش میسر نیست. 

از غدیر سال 86 تا الان دلمو به پنجرت گره زده ام اما دیگه دارم میام.


پ.ن: خجالت از ولی خدا هست، اما خجالت از خود خدا... این هم مصیبتی ست.


  • ۲۱ مهر ۹۳ ، ۲۳:۴۵
  • سیدمحسن

خیلی اهل فیلم و سریال نیستم اما همین قدر می فهمم که سریال معراجی ها ضعیف ترین، بی محتواترین، هندی ترین، پوچ ترین، تخیلی ترین و ...ترین فیلمی ست که تو عمرم دیدم.

فقط به شرط راستی بودن میشه اینجور فیلم ساخت. توأمانی توهین به شعور دانشجو، توهین به شهدا ،توهین به بسیجی و توهین به روشنفکر  همگی یکجا و دریک داستان فقط با کارگردان مربوطه محقق می شود و بس.

مسئله اینست. 


پ.ن: گاهی باور نمی کنم ده نمکی این فیلمو ساخته باشه. قبلی ها نقاط ضعف داشت اما خوبی های زیادی هم داشت. متاسفانه الان فیلم وحشتناک مضحک و ضعیفه.

  • ۲۰ مهر ۹۳ ، ۲۲:۲۱
  • سیدمحسن

یه جعبه شیرینی تر گرفتم بردم پژوهشکده، به بچه مذهبی ها می گفتم بابت عید غدیره به دیگران می گفتم بابت تولد سومین فرزندم!!

رفتم طبقه بالا نماز عصر بخونم  برگشتم دیدم تجمعی شده سر جعبه شیرینی و بعضی  میان تبریک میگن. نامردا شایعه کردن فلانی دوماد شده و یک برگه زده بودن به در آزمایشگاهمون. اینا نمی دونن سه دهه عمر و بی همسری هنوز

mo

  • ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۵:۵۳
  • سیدمحسن

گاهی کله ام داغه و هوس هم نمی کنم چرا که به عالمی بالاتر می اندیشم و در پی گوهرم.

اما گاهی خیلی هوس می کنه دلم ولی با ممانعت عقل و دینم مواجه میشم. منظورم داشتن یک یا چند دوس دختره که خیلی خیلی این روزا به اسم همکار، همکلاس،  هم دانشگاهی و هم رشته ای طبیعی شده.(و البته اکثر موارد رابطه از جنس محبت خشک و خالی ست و نه از نوع اون رابطه ها. من این را معترفم)

هفته پیش از طرف دانشکده رفته بودیم اردوی زیراب و بابلسر.  گاهی قدم زدن های بعضی پسر دخترها را باهم هوس می کردم اما مرا قولی ست به امیرالمومنین. جانم. 

با وجود همه جوره پتانسیل داشتن، سه دهه عمر و بی دوست دختر هنوز (حتی یکی در همه عمر)، باقی را همه أستغفرالله این یکی را الحمدلله.

  • ۱۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۳
  • سیدمحسن

 با وجود سیدالشهدا أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا. والا!

بنظرم همه عشاق عالم در برابر عشق بازی حسین بن علی ج و ج ه اند. همه اندر خم یک کوچه و حسین علیه السلام هفت شهر عشق را گشت. مسئله اینست.


چند دقیقه بعد نوشت: سه دهه عمر و محبت امام حسین بی عمل هنوز

  • ۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۹:۳۵
  • سیدمحسن

عرفه یعنی شناخت، صبر و تحمل برای وصال، اعتراف به گناه، عرفه یعنی سیدالشهدا

حضرت آدم صحرای عرفات توبه کرد، همان جا بود که بعدها جبرئیل پس از آموختنش حضرت ابراهیم را پرسید یاد گرفتی پسر؟ ابراهیم گفت: عرفتُ

سخنرانی مهمی پیامبر اونجا داشت،سیدالشهدا اونجا دعا خوند چه دعایی، عرفات مکانی و عرفه زمانی مهمه، دست ما از مکان کوتاه اما زمان را میتوانیم دریابیم. زمان ها و مکان ها نزد خدا یکسان نیست. عرفات و عرفه از اون خفن هاست. گناهانی ست که جز با عرفه بخشیده نمی شود چرا که حضرت علی فرمود: "مِن الذنوب لا تُغفر الا بعرفات"

عرفه یعنی شب 23 ام رمضان. 

 در جواب دوستی که پیامکی  از عرفه و ریشه آن پرسید بالاچنین نوشتم.


  • ۱۰ مهر ۹۳ ، ۲۳:۱۵
  • سیدمحسن
عرفه نزدیکه اما نمانده پشت سر من پلی که برگردم
خراب کرده ام خدای من، خودت درستش کن
سفال توبه ی خود را شکسته ام از بس 
ترک ترک شده اما، خودت درستش کن
21 نفر

  • ۱۰ مهر ۹۳ ، ۲۱:۵۹
  • سیدمحسن
گاهی  بدجور از هم می پاشم. بگمانم این سومین بار بود. به اسم من با آبروی دختر مردم بازی می کنن. من خودمو جا خانوده دختر میذارم. چه حالی میشدم؟ 
اینها در حالی ست که دو  از سه مورد را  اصلا نه خانواده طرفو میشناختم نه خود طرف را دیدم هرگز. جالبه دو مورد که ندیدمشون گفتن خوبه بیاد یک مورد که یکی دوبار دیده بودمش  و اصلا نپسندیده بودمش، به مادر یکی از رفیق هام که موضوع را بدون هماهنگی با من مطرح کرده بود گفته بودن نه. دستی دستی دارن آبروی مرا می برن و گاهی با احساسات و شخصیت طرف مقابل هم بازی میشه. امروز عصر داداش کوچکم می گفت فلان آقای خیرخواه! امروز سر خاک آقا بهم گفت درباره داداش بزرگت(me) با فلان کس(بابای یه دختر که من هرگز ندیدمش) صحبت کردم گفته اوکی بیان مشکلی نداره. نمی دونستم باید بخندم یا گریه کنم. این ها همه در حالی روی میدهد که من از نعمت مادری فوق العاده فهمیده،مدبر و زیرک  برخوردارم. اگه غیر این بود که معلوم نبود چقد حرفم پیچیده بود. شبی وقتی مامانم زنگ زد که اصلا نگران این حرفاها نباش و به کار و درسات برس، یکم آروم شدم. امان از خیرخواهی یه عده از مردم که بی اجازه در زندگی دیگران دخالت می کنن تا مثلا بهشون سر و سامان بدن. ما اصلا سر و سامانی نخواستیم کی را باید ببینیم؟ اگر هم خواستم خودم هستم وانتخاب خودم و راهنمای های مامانم و توکلم بر خدا. زورک زورکی که نمیشه دوماد شد، خسته شدم از بس جواب این واون دادم، والا.
پ.ن: بعضی از ملت انصافا خیرخواه دیگرانند و قطعا اونا  بر دیگران که سیب زمینی هستند ترجیح داده میشن اما سبکی درست باید. چه بسا خیرخواه ساده دل اما کار نابلدی که محله ای را به هم بریزه. مسئله اینست.

  • ۱۰ مهر ۹۳ ، ۱۸:۵۶
  • سیدمحسن

جواد الائمه: اگر نبود تظاهر اهل باطل، حکومت اهل گمراهی و شک مردم عوام، چیزهایی می گفتم که همه از اولین و آخرین را به تعجب وا می داشت.


علامه حسن زاده: مطلب در دو کلمه است: تعظیم امر خالق و شفقت با خلق

می گویم: حاصل سالیانی دراز جمع بین مطالعه و تحقیق با عبادت و ریاضت، و از نتایج حاصل از کشف و شهود علامه شده این دو حرف. 


غیرت حفظ و حراست از امری ست که حفظ آن عقلا لازم است؛ و با این تعریف چه دامنه وسیعی پیدا می کند غیرت.


پروفسور گلشنی: در کشور ما متخصصان باریک بین بار می آیند وبه قول هایزنبرگ جهان را با عینک خودشان می بینند. در دانشگاه MIT وقتی دیدند فارغ التحصیلان موفق نیستند علوم انسانی را وارد مهندسی کردند تا بینش دانشجویان را وسیع کنند چرا که علم برای خلاء نیست بلکه برای جامعه انسانی ست. 


أکْثِرْ مِنَ الزّادِ، فَإِنَّ الطَّریقَ بَعیدٌ بَعیدٌ.          وَجَدِّدِ السَّفیْنَةَ، فَإِنَّ الْبَحْرَ عَمیقٌ عمیقٌ

وَخَفِّفِ الْحَمْلَ، فَإِنَّ الصِّراطَ دَقیقٌ دَقیقٌ    وَأخْلِصِ الْعَمَلَ، فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ

با این دوری راه و عمیقی بحر و دقیقی صراط و بصیری حضرت حق چه کنیم؟


  • ۰۸ مهر ۹۳ ، ۲۱:۳۱
  • سیدمحسن

اونطرف سربازانی  که تحت رهبری یک فاسد و کشورگشا در تهاجم به کشورهای دیگه کشته شدند را هنوز تکریم می کنند اما بعضی از ماها سربازانی  که تحت رهبری یک مرد الهی و خالی از هوس دنیایی در یک دفاع واقعا مقدس از کشور شهید شده اند را زیر سوال می بریم و نامفهوم میخوانیمشان. بی غیرت ترین ایرانی با هر اعتقاد دینی و سیاسی اونی هست که دفاع جانانه یک ملت مظلوم را دربرابر خونخواری یک کثافت تحت حمایت تمام استکبار جهانی زیر سوال ببره. درود بر ابراهیم حاتمی کیا و طرز فکر ایرانی - الهی اش. معصیت و سستی در عبودیت نتیجه ای جز مسخ فکری نداره. همین.


پ.ن: قصه نبرد حق و باطل از ازل بوده و تا برپایی قیامت همچنان ادامه دارد. باید انتخاب کنیم،گریزی نیست و گرنه کم کم گزینش می شویم! مسئله اینست.

  • ۰۸ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۰
  • سیدمحسن

إِنَّ الإنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا  إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا  وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا  إِلا الْمُصَلِّینَ  الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ

اولین بار نیست که به آیه ای از قرآن برمی خورم که انگار هرگز تو عمرم ندیده ام. گویا بعضی از آیات خودشون را از ما می پوشونن هرچند بارها کل قرآن را  تو عمرمون خونده باشیم. این آیه هفته پیش مرا بر خود لرزاند. عجیبه، عجیب. خداوند با "الا المصلین" چی میخواد بگه؟ اونم از نوع همیشگی بودنش. چون الکی نمازخون همچو خودم زیاده، گویا باورمان نسبت به اهمیت و کارکرد نماز داره سست میشه. اخیرا به این نتیجه رسیده ام که تمام دین نماز است و تمام خوبی های فردی واجتماعی را میشه از درون نماز استخراج کرد یعنی باید. زحمت باید کشید تا این مهم را فهمید. به همین سادگی ها نیست.

چند سال پیش جایی شنیدم که آیت الله قاضی گفته بود تمام هَمّ وغم دنیا نزد ما تا اول الله اکبر نماز است.

با وجود پی ریزی مبانی نظری نماز پس چرا سالهاست که  هنوز اهل نماز نشدم؟ همون نمازی که باعث دوری از فحشا و منکر می شود، نه نمازی را که با فحشا و منکر هم  میشه خوندش. چرا که رابطه دوطرفه است. تاملی باید.

خیلی فکر کردم،دیر شده اما باید تا عرفه نشده شروع کنم دیگه، نماز از جنس آنچه إنها لکبیرة الا علی الخاشعین. 

 ماتم گرفتن بوقت نماز یا رهایی از غم دنیا با نماز؟ بجهاتی تمام هم وغم دنیا نزد ماها با اول الله اکبر نماز است!!! والا.

سه دهه عمرو بی نمازی هنوز!


  • ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۳۹
  • سیدمحسن

باز ماه مهر و بوی ماه مدرسه

دوس داشتم دوباره به دبستان بر می گشتم  تا از عمد اسم زیبایت را اشتباه بنویسم. معلم جریمه می داد یک صفحه نوشتن اسم زیبایت را یا علی. به به. چه شود.

خوشا غلط املایی که جریمه اش تکرار نام تو باشد مولا جان.  یک صفحه علی علی علی علی...

صفحه مقابل را داوطلبانه می نوشتم یک صفحه فاطمه. به به. فاطمه فاطمه. تمام صفحه را فاطمه فاطمه. خوشا بحالت فاطمه که هر روز وشبت علی را می دیدی. 

دو صفحه نورانی از دو نور. دفترم را که می بستم علی و فاطمه بهم می رسیدند. 


چند شب بعد نوشت: خواستگاری

  • ۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۱:۳۸
  • سیدمحسن