...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

هوالکافی

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه

هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد

پ.ن:

سخن‌ها دارم از دست تو در دل

ولیکن در حضورت بی زبانم

  • ۲۸ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۳
  • سیدمحسن
هوالمحبوب

عاشق شده‌ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی؟
زین سان که منم بی تو دور از تو مبادا کس
نه دسترسی بر تو نه بی تو شکیبایی

  • ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۵
  • سیدمحسن

هوالکافی:


گفتاری از  "امید" چند ماه پیش در یک چت دوستانه:


خوب طبعا همه فک میکنن راهی که خودشون میگن درسته(جزم اندیشی) یا حداقل درستر از بقیه هستش

اگه غیر این باشه که کسی اصلا کسی به عقیده و روشی معتقد نمیشه

اما خب به نظر من مرز تعصب و دفاع عقلانی اینکه اولا در قدم اول من مفهوم صحیحی از درستی رو داشته باشم

یعنی اولویت اصلی تو هر عقیده ای چیه؟ باید معلوم شه و روش رسیدن به اون  اولویت چیه؟ در قدم بعدی معلوم بشه

برای درک اون درستی هم به نظرم باید از تمام ظرفیت ادراکات بشر استفاده شه(وحی و عقل و عرفان و علم)

بعد با در نظر گرفتن اولویتها با توجه به چهار پایه معرفتی ممکن پیش رفت این به نظر من میشه عدم تعصب


البته تعصب ویژگی هایی هم داره که معلوم میکنه کی متعصبه و کی نیست:

یکیش عدم تحمل مخالف در جامعه است

عدم توجه به محتوای استدلال طرف مقابله

استفاده از روشهای خطابی و جدلی به جای روش برهانی

قضاوت عجولانه

عصبانیت و از کوره در رفتن

عدم توجه به واقعیتهای اهم و مهم و اولویت بندی مراتب اونها

عدم سنجش عواقب امور

عدم بینش جامع درباره نتایج

جزئی نگری و استخراج نتایج کلی از مشاهدات جزئی(خیلی مهمه)

بد دهنی و برچسب زنی


البته همه دوست دارن خودشون رو متعصب ندونن و منطقی بدونن

اما واقعیت اینه که همه تا حدی تعصب دارن

هر چه کفه تعصب سبکتر و کفه آزاد اندیشی بیشتر شه انسان متعالی تر میشه

مثل علامه طباطبایی که به قول هانری کرین آزاداندیش تر از او در عالم وجود ندارد


پ.ن: 

1:حین بحثی با  یک دهه هفتادی محکوم شدم به "تعصب" و امید را به بحث کشوندم و او با طرح این سوال که "راستی مرز تعصب و دفاع عقلانی چیه" خود به جواب نشست.

2: انتهای چت برایش نوشتم: بهترین مطلبی بود که این روزها بلکه ماهها  خوند

3: گاهی فکر میکنم این روزها گویا یجور پلورالیزم سیاسی دینی فرهنگی برقراره، بیشتر که فکر می کنم می بینم تقریبا همه تاریخ همین جوره بوده و هیچ وقت آدمیان یکدست نبوده اند.  دلایل تاریخی دقیقی برای این همه اختلاف می توان یافت.


  • ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۵
  • سیدمحسن

هوالکافی

چندی پیش دوستی با ارسال کلیپی از سیدحسن آقا میری نظرمو خواست:

نوشتم:

من سخنان اقا میری را کامل نخونده و نشنیدم و نمی توانم قضاوت کلی بکنم. مگر اینکه دقیقا یک چیزی را مشخص کنیم  و نظرمون را دربارش بگیم(موضوع مشخصی از حرفای ایشان) 

اما بگمانم حرفای درست زیادی داره که از خیلی وقت پیش روحانیت خواب زده باید مگفت و تذکر مداد. طبیعی ست سنت گراهای اصولی متعصب با یکدست روایات ضعیف یا درست اما با تفسیر غلط جلوی انتقاد بر هیئات و عزاداری و رسم های متدوال بایستند و علیه او جبهه. این حرفم دلیل بر پذیرش حرف هر منتقدی نیست البته. 

درباره اون کلیپ ارسالیت خوب حرفای درستی ست و از دل حماسه عاشورا و زیارت عاشورا نکته اخلاقی و تربیتی برای اصلاح جامعه داره بیرون میکشه که البته این برای خواص و اهل مطالعه محرز بود و اصلا تازگی نداره و هیچکدوم جا نخوردیم از این حرفا اما برای مردمی که هرگز قران را تعمق نمی کنند و در روایات اندیشه نمی کنند و اهل انس با مطالعه و خلوت نیستند و جلوت زده و احساسی و تقلیدی هستند بسیار خوب و موثر میتونه باشه.مردمی که به قول ایشون نشستن تو بهشت به خیال خودشون و دارن عاملین شهادت حسین بن علی را سرزنش و لعن مکنن اما به صفات اخلاقی کشندگان حسین دقتی نمی کنن و اصلا دیدشون به عزاداری و این قیام خالی از دو نکته مهم است1 ایستادگی در برابر ظلم طاغوت زمانه و حمایت از متدینین و رعمای شیعی که بتنهایی دربرابر ظلم استکبار ایستادن 2 نگاهی به خود از متن کتاب دین و حماسه مذهب و مرام ائمه برای اصلاح.   

مردمی که عزاداری مکنن اما از این دو نکته غافلن باید با امثال این سخنرانی ها بیداربشن

  • ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۰۰
  • سیدمحسن

هوالرحیم


ایمن ز ملال ساعتی خواهم و نیست  از علم و عمل بضاعتی خواهم و نیست

  • ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۲۱
  • سیدمحسن

هوالکافی

ازش خواستم که درباره دوسه خط اول جملات استاد توضیحی برام بده. گزیده ای از صحبتهایی که امید طی یک  چت چند شب پیش بین ساعت 12 تا دو ونیم بامداد بهم گفت را اینجا می آورم که حاوی نکاتی مهم و ازنده ای ست .

استاد طاهرزاده: آن‌چه باید سخت بدان توجه داشت عدمِ فهم فلسفه‌ی غرب در بستر فلسفه‌ی اسلامی است وگرنه ما کانت و هگل و هایدگر را نخواهیم فهمید، بلکه جناب ملاصدرا را در کانت و هگل و هایدگر جستجو می‌کنیم؛ کاری که مرحوم شهید مطهری انجام دادند. در حالی‌که فلسفه‌ی اسلامی تنها تفکر نیست تا همه‌ی تفکرها با آن سنجیده شود. کانت و هگل و هایدگر خودْ هرکدام یک تفکراند و تنها باید با آن نوع فکر، آن فلسفه‌ها را فهمید تا در دنیایی وسیع‌تر تفکر کنیم و متأسفانه هنوز این کار در محافل علمی ما صورت نگرفته است. لذا یا صدرایی فکر می‌کنیم بدون فهمِ فیلسوف غربی، و یا مثل بعضی از اساتید محترم دانشگاه، کانتی و هگلی فکر می‌کنیم، بدون این‌که متوجه باشیم تفکرِ تاریخی ما و ریشه‌ی وجود ما در تفکر فلسفه‌ی اسلامی معناهای ظریفی دارد. به قول دکتر داوری در کتاب «گاهِ خِرد» صفحه‌ی 182 : «تفسیر جهان کنونی هم از عهده‌ی فلسفه‌های گذشته بر نمی‌آید، چنان‌که مثلاً ارسطو نمی‌تواند ماهیت جهان سرمایه‌داری را به ما بگوید. معنای این جهان را باید در آثار فیلسوفان و صاحب‌نظران عصر جدید - تا حدی که ممکن است - شناخت، اما فلسفه - هر فلسفه‌ای که باشد - اگر درست درک شود، متضمن درس تفکر است. ما از فلسفه‌ی اسلامی هم درس تفکر می‌آموزیم و هم وجود خود را اندکی در آن باز می‌شناسیم. ما به قول شاعر مانند علف‌هایی که بر حسب تصادف در کنار جوی رسته باشد نیستیم، بلکه به تاریخی تعلق داریم که دوران آن به یک اعتبار به‌سر آمده و جای آن را تجدد و تجددمآبی گرفته است. ما اگر بتوانیم حدود فلسفه‌ی اسلامی یا فلسفه‌ی عالم اسلام را بازشناسیم، تاریخ خود را شناخته‌ایم»



امید: تو عدم فهم درست فلسفه غرب یه مطلبی از یکی از استادمون و همچنین از استاد دینانی شنیده بودم که

  • ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۱۳
  • سیدمحسن
هوالجمیل

کاری ندارم کجایی؟ چه می کنی؟
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
قیصر

  • ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۳
  • سیدمحسن