...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

هوالکافی

نامزدی امثال موسوی بجنوردی و سیدحسن و محقق داماد را برای خبرگان رهبری در جهت  تقویت این نهاد بی خیالِ بی تفاوتِ مسئولیت گریز مفید و موثر می دانم و اعتبار رهبری نظام را هم در نهایت بالاتر خواهد برد

باید برای شورای نگهبان فاتحه ای خواند اگر این ها رد بشوند

پ.ن: نقد تفکرات و عملکرد این آقایان سر جای خودش، مراد من لزوم توسعه آزاداندیشی و تضارب آراء در ایران  است و بس. این اعتقاد قلبی من است، خاک بر سر تفکری که حضور مخالف خود را مساوی با "فتنه" بداند و دیگر هیچ.


پ.ن2: بی ربطه و شایدم با ربط اینکه چرا امثال دانشمند کم نظیری چون آیت الله نکونام را برای دومین بار دستگیر کردند و مجددا سایت ایشان فیلتر. اگر به آثارشان سری بزنیم کمتر این چنین محققی را در زمینه های مختلف علوم انسانی و غیر انسانی مجتهد می یابیم ، آدم تاسف می خوره به اینکه کسی به محض اشاعه تفکر نوین دینی و یا یک نو اندیشی در حوزه اینترنت و اجتهاد و امر به معروف و غیره باید سر از بازداشتگاه دربیاره.

البته سال قبل درباره ایشان از استاد طاهرزاده سوالی پرسیدم خصوصی جوابی دادند که دیگر مطالعه ایشان را کمتر کردم، بماند چرا.

  • ۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۹
  • سیدمحسن

هوالکافی

امروز یکهو یادم اومد از یکی از نیروهام  چند سال پیش که توی کارخانه ای مسئولیتی داشتم. یه مرد میانسال 50-55 ساله ای که بوقت صبح کاری (6تا 2) نماز اول وقت ظهر و عصر می خواند و هر وقت شیفت عصر بود(2 تا 10 شب) نماز ظهر و عصر را ابتدای ورود به محل کار یعنی بعدازظهر می خواند!!

چون ساعت کاری من اداری بود(7 صبح تا 3 عصر) دیدن این دو رفتار متناقضش که سوء استفاده ابزاری از دین در جهت تنبلی بود اعصابمو بهم می ریخت. با اینکه مثلا سرپرستش بودم و غیر مستقیم تذکر میدادم حریفش نشدم این رفتار مزخرف را اصلاح کنم.

پ.ن:نمازناگزارم آرزوست

پ.ن2: هرکدوم  از ما یجورایی داریم ازدین  در جوامعه مذهبی استفاده ابزاری خودمون را می کنیم، حکایتش مفصله، هرکس خود را دریابد


  • ۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۷
  • سیدمحسن

هوالرفیق
گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی    گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی 

گفتم که در فراقت بس خوندل که خوردم  گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی

گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد   از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی

 

گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن  جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی

گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی  گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

 

 21

 

  • ۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۵
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

یا امیرالمومنین

ذکر تو تا می رسد اذکار یادم می رود   می سپارم دل به تو دلدار یادم می رود

19
  • ۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۲
  • سیدمحسن

هوالتواب

 آغاز می کنم سخنم را به یا حسین    در می زنم به خانه ی معبود با حسین

خدایا شب جمعه ای آمده ام بگویمت که سه دهه عمر خویش را تباه کرده ام در گناه و غفلت، معصیت حین آگاهی، سکون در وقت عمل، تسویف یا شتابزدگی، عدم تعادل و پریشانی و...

خدایا یعنی میشه برای گرفتاری های دنیام اینقدر غر نزنم؟

خدایا میشه روزی بیاد که وضعیت بندگی من سروسامانی یافته باشه؟

خدایا یعنی میشه روزی منم بشه مقام "شکر"گذاریت 

خدایا نگاهی میکنم می بینم بدجور ناراحت گرفتاری های دنیام هستم اما گرفتاری های عجیب معنوی و روحیم را فراموش کرده ام در حالیکه اولی زوال پذیره و دومی دائم و سرمد است 

خدایا میشه روزی راهم را عوض کنم و راه آدمیت بروم؟

خدایا تمام عمرم به حسرت "یک چله حضور" گذشت، والا آدم دیوونه میشه از این قدرت نفس و ضعف اراده

خدایا گاهی میگم  از عالَم بپذیرند از من یکی نمی گذرند از بس لطف تو در سرتاسر زندگیم مشهود بوده و در تربیتم کم نگذاشتی

خدایا بیش از دو سال از "بهشتی" بودنم گذشت اما اصلا "بهشتی" نشدم

خدایا میشه آبرویم را نزد خودت برگردونی، "معاد" هم نباشد صرف همین دنیا هم من شرم دارم صدات کنم 

خدایا من را توان رفتن تا کوی تو نیست وقت بجز گناه در کوله بارم نیست 

خدایا

حرف از وصالت می زنم اما فراری ام 

فکر و خیال روز و شبم بندگیت نیست




  • ۰۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۵۳
  • سیدمحسن