...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

هوالمحبوب

هرچند که:

حضرت تان را سریست که با ما فرو نمی آید

 و متاسفانه

 مرا دلی که صبوری از آن نمی آید

اما

 از حدیث شما کوته نمی کنم زبان امید

با این توجیه اشتباه که

 هیچ حاصل از این گفت و گو نمی آید

چرا که:

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار  دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

پ.ن: با تو توان نوشتن، مرا دست داده است   اما تو را دریغ، مجال خواندن نیست

  • ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۰
  • سیدمحسن

هوالهادی

"این تحول در من از وقتی که با برتراند راسل ملاقات داشتم تا وقتی که سراغ علامه طباطبایی رفتم، رخ داد قطعاً با کمک آثار این بزرگان بود که این تحول روحی و فکری در من رخ داد و به این سبب همیشه مدیون‌شان هستم، ولی از لحاظ عملی، همیشه کوشیده‌ام طبق احکام دینی عمل کنم. حتی هنگام گذراندن بحران فکری، ایمانم پا برجا ماند و همیشه خداوند را دوست داشتم ولی پس ازکشف جهان‌بینی سنتی موفق شدم وارد سیر و سلوک شوم و لااله‌الا الله وجودم را فراگیرد"

سیدحسین نصر


می گویم: از شک و شبهات عقلی در راه ایصال مطلوب گریزی نیست، بعضی ده سال در یک مسئله ماندن تا بالاخره حل شده  براشون

مهم نبریدن و رها نکردن است. من شبیه این صحبت ها را در زندگی علامه حسن زاده از زبان خود ایشان دیده ام. باید زحمت کشید و 130 140 واحد پاس کرد تا لیسانس گرفت. سلوک عقلی روحانی نیز این گونه هست. مسئله معاد یا عدل از آن جمله اند که سال ها زمان  می برد تا ...

خدایا ما را وارد گود کرده ای، صبورمان ساز و پرمطالعه تا شویم آنچه که باید.

خدایا شک گذرگهی ست لبه ورطه سقوط ما را رد کن تا به منزلگه ثبوت برسیم

--------------------------------------------------

پ.ن: در اینجا نظری به "سنت گرایی" یا گرایش های دیگر فیلسوف نامبرده نیست، بلکه  بولد و قرمز منظورم بود.

نظر اصغر طاهرزاده در مورد ایشان:

تفکر آقای دکتر حسین نصر از آن نظر که فرهنگ مدرنیته را نقد می‌نمایند و نظر ما را به سنت می‌اندازند، اندیشه قابل استفاده‌ای است و نباید خود را از تفکرات ایشان محروم نماییم، ولی هرگز نباید به تفکر ایشان نیز اکتفا کرد، زیرا نگاه ایشان در حوزه حاکمیت حکم خدا در تمام مناسبات جامعه بشری توسط امامان معصوم«علیهم‌السلام» نگاه کاملی نیست و بیشتر می‌توان گفت: «لا» را نسبتاً خوب می‌گوید، ولی «الاّ» را باید در تفکر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی» جستجو کرد.

  • ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۰
  • سیدمحسن

هوالشاهد

خدایا حساب کردم دیدم:

من برای سه دهه عمر خویش 300 سال زمان جبران میخواهم

درد سرت شدیم ولی رحم کن به ما    از درد لاعلاج دوا ساختن خوش است

پ.ن: فراق
  • ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۲
  • سیدمحسن

هوالکافی
بزرگواری نظرمو درباره یکی از پست های دوستش خواست، نوشتم:
بنده دقیق همه مطلب دوستتان را نخواندم اما با نگاهی خصوصا برمقدمه جان کلامشان را گرفتم 
عرضم اینه که تو بعضی از مثالهایی که اوردن باید گفت احتمالا "کلمة الحق و یراد بها الباطل" البته اگر منظورشون بی اهمیتی یا کم اهمیتی اون مصادیق نامبرده است
بله اگر نگاهشون ناکافی بودن است که حتما اینجور باید باشه درسته کارفرهنگی در حدآنچه باید انجام بشه نشده ونمی شه. کارها کلیشه ای کم محتوا و پرسروصدا اما کم فایده شده اما سوال من اینه مگه میشه اردوی مشهد و زیارت عاشورای خوابگاه و... را نادیده گرفت؟ مگه میشه تاثیر اونا بر ابعاد وجودی انسان را کم تاثیر دانست؟
جایگاه شور و شعار و شعور هر کدام سرجای خودش باید حفظ بشه و همه مهم اند چه بسا همون کارهایی که نامشون را دوستتون "توهم" نامیدن اساس تحولی بشه که برعمق و غنای تفکر دینی دائم بیفزاید. اعتکاف ملااسماعیل خودمون را ندیده ای چگونه انسان می سازد. بله خودم هم زیادی خوشبین نیستم اتفاقا اگر وبلاگم را گاهی چک کنی میبینی چقد سخت میگیرم برخود و گاهی بر همین فعالیت ها
اما مدرنیته است و شعار و سبک زندگی!
  • ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۳
  • سیدمحسن

هوالغفار

ذیقعده

هنوز بار گناهی که داشتم دارم / ز شرم شعله ی آهی که داشتم دارم

اگرچه بر سر کویت غریب افتادم / ز اشک خویش سپاهی که داشتم دارم

مگر سیاهی چشم تو مرحمت بکند/ وگرنه بخت سیاهی که داشتم دارم

من از نظاره ی روی تو دل نخواهم کند/ گرسنه چشم نگاهی که داشتم دارم

بخوان ز چشم من آن حرفها که میدانی/ ز رنگ چهره گواهی که داشتم دارم

5:sms

12:telegram


پ.ن: ویلی

  • ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۱
  • سیدمحسن

هوالهادی

نویسنده بزرگوار این وبلاگ سوالی در یکی از پستهاش هفته پیش مطرح کرد:

فرض کنید شما در یک کشور اروپایی و یا آمریکای شمالی دانشجو هستید

یکی از همکلاسی هاتون ابراز تمایل می کنه به اسلام

شما برای شروع از او چه درخواستی می نمایید؟

حجاب؟ نماز؟ روزه؟ خمس؟ زکات؟ جهاد؟

و یا تفکر درباره ی توحید و معاد؟


جوابیدم:

بسته به شناختم از او 

قطعا نماز را پیشنهاد نمی دادم اصلا عملی را فی البداهه ترجیح نمی دهم برای سفارش
بسته به نقطه قوتش در ابعادی چون خیال یا قلب یا عقل به بعدی از اسلام حماسی، اسلام محبت و عشق، اسلام تفکر و تعمق ارجاعش میدادم
میشه برای شروع با چینش آیاتی از قرآن (خیلی مهمه چه ایاتی) یا بعضی از خطبه های امیرالمومنین شروع کرد 
اگر ذهنی فلسفی و دقیق داره چاره اش حکمت متعالیه است
  • ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۱
  • سیدمحسن
هوالکافی
خلاصه ای از درخواستم چندی پیش:
سلام استاد طاهرزاده عزیز که دلخوشیمان شده ای در این ظلمات هم پیمانی نفس و شیاطینمان
 چرا وقتی بنده از 18 سالگی هدفم مشخص....
چرا سالیانی ست چله هایم به چهار روز نمی رسد و استمرار ندارد؟
 چرا سالیانی ست امروز وفردا می کنم ریشه درجا زدن چیست؟
 اساس بی تحرکی  چیست؟ ریشه ترس و تسویف علمی ؟ ریشه تنبلی و تسویف در امور معنوی؟
گفتن حاج اقا دعامون کنید آدم بشیم گویا مرحوم بهالدینی در جواب فرمود کسی به دعا کردن آدم نشد با این وجود شما مرا دعا کنید
 علامه طباطبایی به جهت تنبلی اوایل تحصیلش کلافه شده بود در بیابانی خارج از شهر نجف گفته بود "یا مرگ یا شوق درس خدایا"، که خداوند دومی را بهش عنایت کرد ما 70 ساله داریم میگیم "یا مرگ یا شوق بندگی" هیچکدوم مستجاب نمشه دعا بفرمایید در جهت همین دعایم استاد بله یا مرگ یا آدم شدن و تحرک و پویایی و بندگی.

پاسخ:

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از این شعر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چه می‌دانید که گفت: «طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم / از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم». حداقل بگذار این‌جور بفهمیم که زنده باد گناه‌کاری که در گناه‌کاری خود، خود را به رسمیت نمی‌شناسد! کم‌حرفی، نداشتن آرزوهای بلند دنیایی، نداشتن کینه به خلق عالَم، و از همه مهم‌تر راضی‌بودن به آن‌چه خداوند عالَم برای ما مقدّر کرده، راه‌هایی است که بهشت را در جلوی ما می‌گشاید. در آن حالت مگر می‌شود تنبلی و تسویف در زندگی ما میدان‌داری کند؟! موفق باشید

-------------

پ.ن: اصغر طاهرزاده در جواب کسی که در مقام طلب حلالیت بخاطر غیبتش پشت سر ایشان بود گفت:

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان وقت هم که غیبت می‌کردید، به دنبال نقدِ بدی‌های بنده بودید و من راضی بودم چه برسد به حالا. موفق باشید


می گویم:و فیه آیات برای اولوالالباب


  • ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۹
  • سیدمحسن
هوالعالم
شیخنا رفیقنا که پس از عمری تبلیغ در امریکای جنوبی مدتی ست در ایران ساکنن درباره پست دینانی هفته پیش طی ایمیلی نوشت:
بسمه تعالی
تشکر متن مصاحبه متقن و قابل استفاده ای هست 
جزاک و جزاه الله
تکمله:
عقل در متون دینی ما کاشف است
یعنی به ذاته حجیت ندارد بلکه چون کشف میکند شرع مقدس را حجت هست
لذا سه منبع اصلی دین :
  • ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۲۷
  • سیدمحسن
هوالمحبوب
غروره خودخواهیه توهمه خیاله ...نمی دونم هر چی هست:
سخته برام وقتی از ایوانت برگشتم دلتنگ تو باشم و تو نه
وقتی که رفتم من تنها شدم و تو نه
سخته با این جدایی مون من پر از غم های دنیاشم و تو نه
راستی یادته علی جان آرزوهای زیادی داشتم با تو من
اما هنوز همچنان من تو فکر آرزوهام هستم و تو نه
سخته که دلم اونجاست و پول ندارم تا بیام یه بار یدفعه دیگه...
راستی یادته آرزوهای زیادی داشتیم، قبول من داشتم تو نه

  • ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۵
  • سیدمحسن
هوالهادی

طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم

6
پ.ن: شعر از امام روح الله 
    طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم   از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم
    فریاد أنا الحق ره منصور بود    یا رب مددی که فکر راهی بکنیم
  • ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۰۰
  • سیدمحسن
هوالهادی

رهرو گر ملول نشود ره دراز نیست

23

  • ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۲
  • سیدمحسن
هوالغفار
خدایا!
 آمده ام عرض کنم این راه که می روم به جهنم می رسد
می دانم و می دانی
خدایا روزگارم بی تو می گذرد، می بینی؟

خدایا روزگارم رفت زین گون حال ها   هم چو تیه و قوم موسی سال ها

پ.ن:....



  • ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۲۲
  • سیدمحسن

هوالغفور

خدایا فرق هست بین کسی که هیچگاه عهدی بر ترک معصیت و رعایت فرائض نبسته و گناهکاره با کسی که تو حرم سیدالشهدا اونم بالای سر عهد می بنده باهات و گناهکاره هنوز همچنان

خدایا عهدهایم را یادم نرفته اما تو هم یادتو أرحم الراحمینیت نره یوقتا!

خدایا عهدشکنی هایم عذابم میده أین سترک الجمیل؟

خدایا عهدشکنی هایم آخرش کار دستم میده أین عفوک الجلیل

خدایا داره دیر میشه ها خیلی دیر أین فرجک القریب

خدایا مستاصل شدم از قدرت نفس و سستی اراده خویش أین غیاثک السریع

  • ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۲
  • سیدمحسن

هوالعالم

علی که دانشجوی ارشد کامپیوتر بهشتی ست امشب بعد نماز مغرب درباره بعضی از واژگان یا اصطلاحاتی که در فیلم های فارسی می شنود ازم پرسید. مردمان نیجریه فرانسوی را خوب میدونن اما گویا انگلیسی را دست وپاشکسته، حداقل علی اینجوری ست. این دوست آفریقایی خیلی خوب فارسی را یاد گرفته اما تا روان صحبت کردن فاصله زیادی داره، صحبت به اینجا رسید که از معنی "نژاد" پرسید؟ گفت شما به چی میگید نژاد؟ این کلمه چه مفهومی داره نزد فارسی زبان ها؟ 

شاید یک دقیقه سکوت کردم اما هر چی بر خود فشار آوردم نتونستم معنی این کلمه را بگم. آخر سر گفتم من یک تصور مفهومی از این واژه در ذهنم دارم اما قادر به بازگویی و تشریح آن نیستم. بعدا سرچی در ویکی فارسی و پدیا و لغت نامه ها کردم تا معنی آن را بیابم اما راضی کننده نبود

میگفت قبلا صوفی بودیم الان شیعه هستیم

علی کسی ست که بچه های مذهبی خوابگاه به تعقیبات طولانی بعد نمازهای واجبش می شناسن، بحدی که گاهی در حال ذکر خواب میره


  • ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۱
  • سیدمحسن

هوالکافیضخیم

 مطلب زیر از دکتر دینانی نکات قابل تامل و مهمی  داره، بعضی جاها را بولد کردم. سه جا را قرمز که از منظر من لب مطلب هست


آقای دکتر شما در آثار خودتان به دو جبهه اشعری و جریان های فکری غرب بسیار پرداخته اید اما عده ای از متفکرین غربی، اندیشمندان اسلامی را متهم به درجا زدن و عقب ماندگی می کنند و می گویند آنچه که اکنون شما به آن افتخار می کنید سالهای پیش ما به آن دست یافته ایم و شما چیزی جز فلسفه یونان ندارید. سوال این است که آیا این قضاوت آنها درست است؟ و آیا ما چیزی جز فلسفه یونانی نداریم؟ البته در آثار شما به این مساله پرداخته شده و به عنوان نمونه شما فرمودید که بسیاری از مسائل را ابن سینا مطرح کرده است که ارسطو به آنها نرسیده بوده است.

خوب. سوال بسیار خوبی مطرح کردید. این دو جبهه ای که به آن اشاره کردید، بله من با اشعریت رابطه خوبی ندارم و نمی خواهم در اشعریت بمانم و همچنان که غرب را هم نمی پسندم اما نه به این تند و تیزی که شما فرمودید.

برگردیم به سوال غربی ها که واقعاً سوال مهمی است. سوال آنها این است که ما از این مراحل عبور کردیم و شما در قرون وسطی مانده اید و ما پیشرفت های بزرگی داشتیم و شما چون در قرون وسطی مانده اید هیچ نتیجه و پیشرفتی نداشتید. اما پاسخ اینکه ما چرا در قرون وسطی ماندیم این است که چون ما اشعری باقی ماندیم و اشعری هم هستیم. شما از شخصی بپرسید که آیا شما اشعری هستید یا خیر. سریع پاسخ به شما می دهد که خیر من اشعری نیستم. در حالی که در عمل و در تفکرات اش کاملا اشعری است. و اصلا معنی اشعریت و اعتزال را نمی داند. چون تعلیمات او این بوده که «لفظ اشعریت» بد است می گوید که نه من اشعری نیستم اما رفتارش اشعری است. پس اولین علت رکود ما اشعریت است.

  • ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۰
  • سیدمحسن

 هوالرفیق

پیش از سفر می گفتمت گر اذن ورودم ندهی محال است محال که وارد شوم، وجواز ورود را " اشک" تعریف کرده بودم و نه رقت قلب
می گفتمت  حتی اگر تمام روزهای دیارت ماندنم اطراف حرمت پرسه بزنم محال است محال ...
یادت هست حسین جان آره؟


خوشم میاد که غرورم را شکستی و ...

چی فکر کردم؟ تقوا با بی تقوایی برابر است آیا، نه والا

پ.ن1:....
پ.ن2: گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی    حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت... به باد رفت...
****************************************************************************
بی ربط به این پست: سجاد درباره پست فلسفه و فیزیک طی ایمیلی اینچنین نوشت:
یک نکته درباره متن دکتر نیری: فیزیک چگونگی وقوع را بررسی میکند. چرایی را نمیتواند بررسی کند. زلزله و سیل چرایی و چگونگی دارد. چرایی زلزله و سیل در ساحت مابعدالطبیعه تعریف میشود که گناه کردن به استناد قرآن جزو چرایی ها هست. چگونگی را فیزیک و علم تجربی میتواند توضیح دهد. بنابراین دانشجویان دانشگاه قائد اعظم پاکستان غلط نگفته اند.

  • ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۸
  • سیدمحسن

هوالعالم

یادمه دهها ! سال پیش زمانی که دانشجوی لیسانس بودم مطالعه کتابهای فلسفه علم و بخصوص تاریخ فیزیک و بحث های داغ فلسفی پیرامون فیزیک جدید را شروع کردم. حتی دو تا درس با عنوان های " مبانی فلسفی مکانیک کوانتومی" و "تاریخ علم" را گرفتم که برای مورد دوم کتاب " تاریخ و فلسفه علم اثر ویلیام هلزی هال" را خوندم که همچنان یکی ازبهترین و جذاب ترین کتاب هایی ست که در سرتاسر عمرم خوندم که دیگه از یادم رفته بود اونو باید امتحان میدادم آخر ترم از بس مرا درگیر کرده بود. بعدها کتاب گرانقدر "تحلیلی بر دیدگاه فلسفی فیزیکدانان معاصر" نوشته پروفسور گلشنی را تورق کردم و کتابهایی با عنوان های  "فلسفه و فیزیک"، "قرآن وعلوم طبیعی" و "عرفان و فیزیک" ..  را می خریدم که بعضیشون کشک بود و مغلطه. اما خوب فیزیک است و سرتاسر جذابیت. مثلا یادمه کتاب " فلسفه و فیزیک هاپوود جینز" را قبل از  22-23 سالگی بود که یسال از اول نوروز شروع کردم و تو ایام تعطیلات و دقیقا توی سیزده گردی اون سال تمومش کردم ! پس از مدتی وقفه، سال قبل سر کلاس فیزیک کوانتوم تو دانشگاه بهشتی استاد حرفی زد که مرا و خودش را بعد کلاس از ناهار اون روز انداخت چون نزدیک 2 ساعت بحث دینی با هم داشتیم که سرآغاز بحثمان همین مباحث خداباوری و غیره در کوانتوم بود.

سال قبل مناظره علی نیری فیزیکدان ایرانی مقیم آمریکا را با محسن کدیور با عنوان "خدا پیش از آفرینش" در یوتیوب دیدم

  • ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۴
  • سیدمحسن
هوالکافی
  • شریعت و عمل به احکام  خط قرمز سلوک صادق از نوع کاذب آن

  • چرچیل گویا گفته " بدبین مشکل را در هر فرصت می بیند و  خوش بین فرصت را در هر مشکلی"

  • allah gives, gives, gives and forgives
           human get,get, get and forget 

پ.ن: گر برکنم دل از تو و مهر از تو بگسلم  این مهر بر که افکنم این دل کجا برم

  • ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۲
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

 خیلی خیلی خسته ام، اما یقینا طلب  بی جوابِ محبت تو مرا را خسته نمی کنه بلکه بالعکس روزنه امیدی هستی برای بودنم و ادامه دادن وکم نیاوردنم، این "گناه" و فرار از بندگی ست که خسته و ناتوانم کرده

مشکلات زندگیم که حداقل نیمی از اونا را خودم بدست خودم برای خودم درست کردم داره خفم میکنه اما تو مایه تنفس منی و مانع خفگی، 

 راستی چه شود به ذره گر بوتراب نظر کند، ها؟

چه شود...

  • ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۵
  • سیدمحسن

هوالجمیل

عمرش هدر شد آن که بیاد غمت نبود

14نفر

  • ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۵۳
  • سیدمحسن