...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

ساعتی تا اذان صبح جمعه و من مسحور سخنان استاد شایق این یگانه شهرمان در باب تفسیر آیات نورانی قرآن. به به! فردوسی پور یزمانی میگفت چه میکنه این مایکل اوون من میگم چه میکنه این استاد شایق؟!! جانم.طوفانی میکنی استاد خودت هم نمیدونی
و همشهریانم  چه میدانند استاد شایق چیست؟ کیست؟ چه می کند؟ چگونه می اندیشد؟ چه ذی قیمت است؟
بعضی وقتها به بعضی از دوستان که اومدند کلاس تفسیر و بعد از افتادن همون ترم اول رها کردند میگم که ما باید جوابگوی نعمت حضور و وجود این اعجوبه متفکر شهرمان باشیم. گاها به شوخی میگم از ما شب اول قبر درباره استاد شایق سوال می کنند که چه کرده ای با این نعمت؟ من کار به هیچی ندارم ولو بدترین آدم زمان ما (فرض محال) اما این جوشش و این متانت واستدلال را ما کجای دنیا میتونیم پیدا کنیم؟ خداوند بواسطه استاد شایق قرآنش را برایم ترجمه کرد
خدایا تو را شاکرم  که من استارت علاقه وتدبرم در قرآن را توسط دوستانی چون مختاری و روح اله زدم آن زمان که کمتر از 18 سال داشتم و جز سیاوش قمیشی گوش دادن  و تو توهم رفتن هیچ خیال و انگیزه ای نداشتم. حسن مختاری بود که  مرا با بعد فیزیک و آیات علمی قرآن آشنا کرد و من شیفته فیزیک  با دیدن آیه ای که بر فشار دلالت میکرد به وجد اومدم. چقدر باعث تاسفه که اینقد شیفته و خودباخته  علم بودم که از قدر و منزلت علم فیزیک به آیات نورانی و انسان ساز  قرآن رو کردم . این خود جرقه ای بود اما من مصیبت میدونم و ناشی از جهل.بماند چرا.  در هیاهوی انتظار انتشار کاست جدید سیاوش و حبیب، روح اله پیشنهاد گوش دادن خدابیامرز شحات بهم داد و این انگیزه بالاتری شد. چون گوشهامو عادت داده بودم که یچزی گوش کنم بالاخره وچه خوب بود چند آیه ای از قران را هم برای اولین بار امتحان میکردم.بعد تفسیر رابا رهنمای آقای هاشمی رفسنجانی آغاز کردم(خدا از هر نظر حفظ وهدایتش!! کنه) بعد ثلث قرآن را با نمونه آقای مکارم کار کردم وسال 86 بود که کم کم با این بزرگمرد عرصه تفسیر ایران زمین آشنا شدم.خدایا شکرت
خدایا تو آیات قرآن را برای اولین بار توسط استاد شایق برایم باز کردی، جواب شبهاتم را توسط استاد شایق بهم دادی، توسط او زیبایی قرآن رابهم چشاندی، توسط او شوقی از با قرآن دمخور بودن را بهم هدیه کردی. با او قرآن را شناختم و با او دارم قرآن را بیشتر میشناسم و ازت میخوام با او این مسیر را ادامه بدهم.خدایا تو شاهدی یکی از انگیزه های ادامه حیات من تو این روزگار وانفسا شناخت بیش از پیش این مغفول نجیب، این مهجور ناشناخته، این قرآن عظیم می باشد که در سایه وجود استادی همچو  استاد شایق برایم نمایان می شود. استاد شایق روزنه نوری براین تاریکی وجودم  باز کرد که گاها تو پوست خود نمی گنجم. غذای روحی من شده آیات قرآن با بیان استاد شایق.گاهی وقتاها بچه ها تعجب میکنند که میگم فهم آیات قرآن برای من توسط استاد شایق از تحصیلات دانشگاهی  هم مهمتره. بخدا مهمتره. البته این نباید در مقابل اون قرار بگیره واصلا تقابلی نیست.  هر دونیازه اما...
من عمیقا اینجور احساس میکنم که مثل ایشون تو ایران 5 نفر نداریم وتمامی مشتاقان قرآن ایران زمین به ایشون احتیاج دارند مگر آنانکه سر سفره استثنای روزگارمان بلکه شخصیت بی بدیل تمام اعصار دوران غیبت کبری عبدالله جوادی نشستند.اونا حسابشون جدا و بهره ای بالاتر و حظی وافر میبرند اما نیاز من دانشجو استاد شایق هست وبس فعلا.
خدایا تو شاهدی که که نه ایشون مرا مشناسه و نه نیازی به تملق گویی من داره من فقط احساس قلبی خودم را گفتم و حتی چندباری شده که شفاهی یا کتبی  به ایرادات ایشون اشکال کردم و بعضا قانع نشدم اما پس از آشنایی با ایشون و آگاهی از  برداشتهای موشکافانه استاد بود که برای اولین بار حس زیبابودن، عجیب، دقیق و آسمانی بودن آیات قرآن وجودم را فراگرفت. ای کاش همتی میکردم تا بهره ای عملی ببرم .افسوس که ...
میان همه غم ها یکی از مسائل لذت بخش زندگیم وجود استاد شایق است. مسئله اینست.

  • ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۱۹
  • سیدمحسن

اینقد غصه میخورم  که با دوستم میریم اون محله اما  میگه من اینجا نماز نمی خونم. من از این محله ای ها خوشم نمیاد.قبولشون ندارم.

اینقد غصه میخورم که با یه دوست  دیگه میریم محله غیر از محله خودمون میگم بهش تا اینجا هستیم بیا یسر بریم مجلس. میگه من نمیام روضه اینجا.عزاداری اینجا را خوشم نمیاد.

بعضی از هم محله ای هام بت پرست شده اند بت مسجد محله بجای پرستش خدا بی آنکه خود بدانند.امان از ظلم ها یا تغافل های بعضی از روحانیت معظم و طلبه های مکرم!!! شایدم اونا تذکر میدن و در تربیت اهالی مسجد کم نگذاشته اند اما ... من بعید میدونم.


بعضی امام حسینشون فرق داره سالهاست که امام حسین این محله با اون محله فرق داره.امان از تعصب وجهل نوین.من این را بت پرستی نوین میدونم که بیشتر در میان ما مذهبی ها شایع است.پرستش سنگ و خشت  و آجر محله ،آخوند محله،مداح محله،دختر محله،رقاص محله،بازیکن محله،دانشجوی محله ... حالم بد میشه. یکی میگفت تمام دخترهای این محله خوبند تمام دخترهای اون محل خرابند.خدایا ما چطوری میخواهیم از پل صراط رد بشیم؟ رسول الله 1400 سال پیش اومد این مرزبندی مزخرف را برداره ما هنوز تو این محله اون محله موندیم؟ محله که هیچ، کوچه های یک محله  هم با هم بسیار متفاوتند گویا ...جالبه

 هرکسی ممکنه  هم محله ای هاشو  دوست داشته باشه اما باید خوبیهاشون را و نه هر کار و هر نوع تفکری را.  تعصب مانع دین ورزی عاقلانه است. جوری شده که حتی  همه بدیهای خودی ها را هم حمل به خیر میکنیم و خوبی های دیگران را با نهایت بداندیشی تاویل به بد و نیت نادرست. دقیقا بعکس دستورات دین.     

تو فضای دانشگاه یک عده لائیک هستند و خداباور نیستند .یک عده موحد هستند اما بر قرآن و پیامبر و کلا دین اشکال میکنند و مذبذب هستند بین دینداری وبی دینی.یک عده موحدن اما زرتشتی شدند به مرور زمان.به به! یک عده  مسلمونند اما نماز نمیخونند حتی یک رکعت.فقط یک اشکال کوچولو به قول روشنفکران  خیلی معتقد امروزی!! یک عده نماز اعتقاد دارند اما هر وقت بشه و برسن میخونند. چند تا از دوستانم تو داشگاه این چنینند. هر وقت بهشون گفتم همراه شدند و خوندند هروقت نگفتم یادشون رفت! به همین سادگی. بعضی از دوستان فقط وقتی کار خدا دارند اهل عبادت میشند.پست ترین نوع عبادت همینه که خودم نیز مبتلا بودم گاهی و شاید هنوزم. جالبه خداوند هم اینقد خوبه که چشم رو هم میذاره. یک عده که بیشتر هم شهری و هم محله ای باشند همه اعتقاداتشون درسته و نماز را اهمیت میدند اما با تحسین و تمجید از پهلوی حرف میزنند و مخالف جدی امام خمینی کبیر.کی را کنار کی میگذارند.سبحان الله! بازم خوبه موحد و مسلمون و شیعه اند و اهل نماز روزه حالا درباره سیاست مثل من فکر نمیکنند.بازم خوبه. دوستی با آب وتاب از قمه زنی روز عاشورا  تعریف وتمجید میکند،دیگری دائم اعتقادات مسلم و عقلانی شیعه را مسخره میکند تا جایی که فکر کردم وهابی ست. چقد غصه میخورم وقتی میبینم دانشجوی دکتری فیزیک در حین اردوی قم راه افتاده بود از فضایل لباس مشکی واینکه شبهه وجوب دارد در تمام سال برای دیگران تعریف میکرد و من تمام قد جلوش وایسادم و ازش خواستم اعتقادات خودش  را به اسم دین خورد دیگران نده و دین گریزی درست نکنه.همون دانشجو چند وقت دیگه اومده بود چند دانشجوی سنی مذهب را از مسجد خوابگاه بیرون کرده بود به بهانه اینکه وهابیون تو مسجدالحرام... تفکر دینی درچه حد! آدم دیوونه میشه

کلا عقاید عجیب غریب زیاد شده.طرف یک رکعت نماز نمیخونه اما مطلقا اهل نگاه به نامحرم نیست بر عکس اون سینه زن و هیئتی.طرف هیچ واکنشی به محرم و حتی  روزعاشورا نداره اما یک رکعت نماز قضا نمیکنه.طرف به حق الناس خیلی اهمیت میده اما رابطه با نامحرم براش عادیه 

مناظره زیبا کلام و خسروپناه که تو دانشکده علوم سیاسی دانشگاهمون  اسفند 92برگزار شد که نزدیک بود مرا سکته بده. آقای زیبا کلام  که زدن هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا را و حمله به طبس را و در مجموع دشمنی آمریکا را کلا توجیه کردند چجور هم.نمیدونسم باید بخندم یا گریه کنم.وقتی بچه ها دست میزدن من تماشا میکردم وقتی من که ایستاده بودم دست میزدم همه اطرافیانم نگاه میکردن.آقای زیباکلام خیلی راحت اثبات کرد دشمنی و خباثت ما ایرانیها  را و درمقابل الطاف و کرامت های بی بدیل سردمداران  امریکای نجیب و مظلوم را که  کاملا اتفاقی و ناخواسته دنیا را به ...کشیده اند. بماند

مذهبی ها یجور غیر مذهبی ها یجور

همه شون یکسری خوبی دارند اما تمام خوبی و نیکی را یجا داشتن ، فهم درست دین، اعتقاد صحیح  و عمل را  باهم داشتن  نیست گویا یا کمتر بلکه به ندرت میبینم.چی بگم والا

کمتر کسی مثل من و شرایط من هست که با این طیف وسیع از آدما با گرایشات اعتقادی کاملا متفاوت وبعضا شاذ تعامل داشته باشه و این مسئله  غصه خوردن را زیاد میکنه.تهران و تو دانشگاه بهشتی و ولنجک که هستم یجور غصه میخورم محله که میام یجور غصه میخورم کلا غصه میخورم.برای هر اعتقادی ونگرش مذکور در بالا یک یا چند تا دوست بعنوان شاهد عرضم دارم .چقد من باید بکشم از این روزگار.امسال اولین سالی بود که به لطف بهشتی شدن پیامک تبریک  چارشنبه سوری هم برام اومد.همین مونده بود. از تقدس آتش و در وصف کمالات اهورایی بودن پیامک ها آمد و من بر خود می لرزیدم از این همه جهل وخرافه.نتونسم تحمل کنم جواب دادم: روز مضحک و خرافه آتش پرستی و سوختن و مردن تبریک و شادباش. اما اندکی بعد پشیمون شدم که چرا به مقدسات دیگران توهین کردم!!ضمنا تند نوشته بودم بهرحال چارشنبه سوری پرستش آتش نیست یعنی میتونه نباشه اما مقدمه ای میتونه باشه بر انحراف.جالبه امسال هم خیلی پرشور برگزار شد حتی در کوی وبرزن محله ما نیز. به هرحال توزیع عزاداری و کل سال را محرم گرفتن تو یزد نتیجه ای بهتر از این نمیتونه داشته باشه و این رونق کذایی و خرافاتی قطعا اثر عکس میده و داده. حدس و انتقاد سالها پیش من درست بود.از همین قرار است ایام فاطمیه گرفتن دو بار دوبار.کسی نیست بگه 6تا تاریخ نقل کردند برای شهادت حضرت زهرا خوب پس اگه اینجوره شش تا تاریخ را گرامی بدارید.چه اشکال داره!! جالبه که بین این دو تاریخ هم باید و باید مردم عزادار باشن.خودمون را مسخره کردیم. مثلا سه روز باشه اما پرشور وبا حرارت نه 20 روز واینجوری.حالا دو زمان به واقعیت نزدیکتره ویک سرّی هم توش هست قبول.حالا  چکار به مردم دارید بین این دو تاریخ.همه که یک ظرفیت ندارند.چرا مردم را منزجر میکنید.چه الزامی هست که عزاداری  بین این دوتاریخ و چرا بعضی ها توصیه اکید میکنند به حفظ  مثلا حرمت.این خوبه که این اصرار باشه از اونطرف این همه دید و بازدید وبرنامه های شاد تی وی.جالبه بین ملت شکاف آجیل خوردن یا نخوردن پیش اومده! به خدا اگر نبود سادگی وحماقت بعضی ها میگفتم این نقشه انگلیس پدرسوخته هست که این خفت و کسر شأن را برای عزاداری ها دارند تئوریزه و عملیاتی میکنند. وفات ام البنین، شهادت  پسران مسلم، وفات شاه چراغ ، وفات شاه عبدالعظیم، وفات ... یکباره در مملکت ببندید و کل سال عزاداری بگیرید.بگذریم.اینا گفتن نداره میگن طرف کافرشده.سنی هست. خدا راشکر که سرمایه محبت مادرم زهراست دین من   هر که هرچی میخواد بگه.

 طرف رفته از امتیاز بسیجی بودنش استفاده کرده وچند ماه کسر خدمت گرفته وحالا فحش میکشه بر همه نظام و رهبری و... جالبه من که کامل 18 ماه خدمت کردم ویک روز بسیجی نداشته و استفاده ای نکردم باید مدافع ارزشها باشم و در مقابلش جبهه بگیرم.ما هم انتقاد داریم حرفی نیست اشکال هست هزاران تا  اما اصلا بحث اینجاست که تو که اعتقاد نداشتی پس چرا...

بالاتر از همه اینا حال و وضعیت خودمه که بنظرم به لطف خدا ،لطف خاص او، اعتقاداتم به نسبت درست تره یا حداقل مسیرم درسته و با آیات قرآن همخونی بیشتری داره  اما در عمل بشدت میلنگم وخیلی سست وتنبل و کاهلم و عملکردم با وصف گناهکاران  و آیات عذاب در قرآن همخونی بیشتری داره.

اللهم لا اجد لذنوبی غافرا و لذنوب دوستانی و لذنوب همه ملت. مسئله مسئله دل غمزده و عادت زده و خیال ناراحت من است.بعضی وقتا میگم به خودم همه اینایی که بهشون انتقاد دارم کارشون یروزی درست میشه و رستگار، اما من تو صف انتظار ملاقات حضرت حق میمونم و محلم نمیذارن و طردم میکنن .مسئله اینست.


  • ۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۳
  • سیدمحسن
االهم رب شهر رمضان...
بنظرم شروع درک رمضان از فاطمیه باشد
نوروز امسال همگی به عیادت مادرمان فاطمه میرویم
یاعلی

29نفر
  • ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۷
  • سیدمحسن