...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۷ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

me:سلام تو حرم برام سوال پیش اومد ازین قرار
1 امام محرم زنان است یا نه؟ و اگر نامحرم آیا دقیقا مثل بقیه آدما؟
2- نزدیک ضریح حس معنوی بیشتری هست دورتر رو صحن ها کمتر داخل شهر کمتر تا مثلا شهر خودمون خیلی کمتر(برای مردم عوام و عادی). آیا شدت وجود امام تو حرم بیشتر است و اگر امام معصوم این حرفا بردار نیس پس چرا تو حرم همه حال دیگه ای دارن؟
3 اگر الان نعوذبالله نبش قبر امام معصوم بشه به چی برمی خوریم؟ انتقال به دارالسلام بدنی ست یا روحی؟ برای امام معصوم چگونه؟
سوالات ساده هست ولی اغلب بلد نیستن.
با تشکر

طاهرزاده:باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر ظاهر همان حکمی که برای سایر مردم نسبت به نامحرم هست را ائمه«علیهم‌السلام» رعایت می‌کردند و از نظر باطن هیچ‌چیزی از امام پوشیده نیست 2- ائمه در حرم خود نظر خاصی به زائر دارند 3- جسم مبارک امام در قبرشان تر و تازه موجود است. موفق باشید


پ.ن:  این سوالات و جوابها قبل بحث هستند حسابی و در جواب سوم  بگمانم اشکالاتی را می توان وارد دانست.

  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۳
  • سیدمحسن

me:  سوالاتی از جنس پست  "من و شیخ چند روز پیش" را از استاد پرسیدم.

استاد:باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) مگر قرآن به ما دستور نداده: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» اگر فاسقی خبری برای شما آورد قبل از آن‌که بپذیرید باید در مورد آن خبر تحقیق کنید و آن‌که خبر را می‌دهد باید دلیل بیاورد. شما در فاسق‌بودن چنین مراکزی شک دارید؟ از طرفی به قول مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب/ تشنگان را کی توانم داد آب» آیا این روش درستی است که یک عده‌ای از جریان استکبار پول بگیرند و دائم یک کلاغ را چهل کلاغ بکنند و ما را مشغول جواب‌دادن به شبهاتشان نمایند؟ به قول شهید بهشتی جامعه‌ی ما باید به بلوغی برسد که خودش جایگاه شبهات را تشخیص دهد وگرنه هر روز ما باید جواب شبهات دشمنان را بدهیم و این بدین معنا نیست که بعضی از ادارات و کارمندان گرفتار خطا نیستند. عمده آن است که متوجه باشید مبنای نظام اسلامی این ضعف‌ها نیست و هرچه نظام اسلامی جلو رود از این ضعف‌ها کاسته می‌شود. عجیب این است که این‌ها متوجه شده‌اند همه‌ی مشکل‌شان حضور رهبری و ولایت فقیه است وگرنه صدباره کشور را به نفع خود تغییر داده بودند و لذا سعی دارند رهبری را مورد حمله قرار دهند، در حالی‌که در یک نظام اجرایی بسیاری کارها می‌شود که به طور طبیعی رهبری نمی‌توانند مستقیماً وارد شوند. موفق باشید

 پ.ن2: این پست به همراه پست های   من و جواد چند روز پیش   من وشیخ چند روز پیش   من و روح اله چند روز پیش   من وسجاد چند روز پیش همه مربوط به گفت وشنودهای روزهای 7ام تا 11محرم امساله.


  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۸
  • سیدمحسن
me: تو را عمیقا معتثقد به دین محمد وآیین علی یافتم . اعتقادت و اعتقادم به این نظام نیز از همین علاقه به دین نشات گرفته. ترا خالی از تعصب وانتقادپذیر یافتم . نظرت درباره نامه های نوری زاد به رهبری چیه؟ اینا را تا چه حد واقعیت یا دروغ می پنداری ؟ بازی با کلماته یا ...؟
خیلی حرف دارم که شاید جز با تو و جز تو کسی نتونه مرا راهنمایی کنه. نظرت درباره وضع زندانهای ایران چیه؟ ارتباط قضیه مرتضوی و لاریجانی ها وازادی مرتضوی و بعد 200 تومن جریمه شدنش چیه؟ ول کن وققتو نمیگیرم فقط نظرتو درباره سوال اولم یا بنویس یا اینکه اولین حضورت در پژوهشکده با من بحرف تا قدری مطلع شوم. در کفایت و صلاحیت رهبری شک ندارم اما ...
سجاد:سلام
شنبه میام پژوهشکده. به این سوالها هم فکر میکنم. اگر بگویم تا حالا فکر نکردم حرف خلاف واقع و البته مضحکی زده ام. قبلا فکر کردم. از این دست پرونده ها کم نیست. از اول انقلاب این جور پرونده ها بوده. هم پرونده های امنیتی هم پرونده های اقتصادی. این اواخر بیشتر اقتصادی بوده. میروم سر اصل مطلب . درباره رهبری سوال پیش می آید. حرف آخرم: او خیرالموجودین است. این خیرالموجودین که میگویم شرح و بسطی دارد. شرح و بسطش گفتگو می طلبد. البته ممکن است من ایشان را فراتر از اینها بدانم. اما مقام خیرالموجودین و اثبات این مقام برای ایشان بسیار حیاتی و راهبردی است در جامعه. 
یک نکته دیگر: حالا جامعه را از دیدگاه و از زاویه دید رهبر ببینیم. مثلا رهبر میگوید با فساد اقتصادی برخورد کنید. خوب برخورد نمیکنند. باید ببینیم رهبری چه افقی را برای شخص خودش طراحی کرده. نظرش درباره رهبری خودش چیست؟ از بیانات خودشان هم میشود کدهایی استخراج کرد. شاید... شاید این باشد که اگر نظام شما سقوط کرد من به قدر کفایتم گفتم و عمل کردم. مردم و مدیران و کله گنده ها نخواستند. به این فکر کنیم که رهبری درباره خودش و وجدانش و کیفیت مدیریت اش چگونه می اندیشد.
بیشتر حرف هست. تا بعد.

me: من هرگز وهرگز نمیتونم باور کنم مرد الهی و باوجدان وعاشق ائمه ای چون رهبر پسری داشته باشه که اون حرفا که دربازش میزنن صادق باشه. یعنی پسرش را منع نکرده باشه.   محاله پسر رهبری راه پسر دیگر علما را رفته باشه اما غوغایی ست درباره او. خدایا به ما رحم کن
خداشاهده  من در تمام بحث هایی که دارم به این نکته خیرالموجودین اشاره میکنم ودلیل میارم. من به این خیرالموجودین سالهاست که واقفم وبرایم اثبات شده. مسئله اینه که من بالاتر می دیدم تا حالا و هنوزم یعنی ولی خدا عالم عامل و فقیه خداترس نه خیرالموجودین. دلم میخواد این باورم تغییر نکنه اما عقلم مدام مرا به کنکاش بیشتری وا میدارد که گاهی به شبهه بی جواب میرسم گاهی یقینم براعتقادم بیشتر می شود.فعلا بای   
سجاد : ان شاء الله هدایت شویم. و در مسیر حق و نیز مصیر خدا باشیم.
...............
با سجاد دو سه ساعت مفصل تو دانشگاه حرف زدیم و کلی استفاده کردم. بعد براش نوشتم تو ایمیل:
me:سلام ممنون از وقتی که امروز ازت گرفتم حرفهایی که تند و با صدای بلند گفتم و شنیدی، راهنمایی هایی که کردی، شبهاتی که برطرف کردی، شبهاتی که شعله ور کردی، شبهاتی که خلق کردی و همه الطاف خفیه وآشکارت سجاد عزیز. ان شاءالله تا شب اول قبرت بتونم دوست خوبی برات باشم شایدم تا ته جهنم.
فعلا بای     
سجاد  :ان شاالله سربلند و تن درست باشی و در مسیر حق حرکت کنی. و حرکت کنیم. من هم امروز از وجودت استفاده کردم. درود بر تو محسن عزیز.

  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۷
  • سیدمحسن

زنگ زدم گفتم نظرت درباره نامه های نوری زاد به رهبری چیه؟ گفت: نوری زاد کیه؟ گفتم شوخی نکن حوصله ندارم گفت: جدی میگم کیه طرف؟ گفتم افغانستان همسایه شرقی ماست و عراق همسایه غربی، التماس دعا و خداحافظت

پ.ن: این از نتایج درگیری نسل جوان در امر تأهل و خونه سازی ست.

  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۵
  • سیدمحسن
me : ...
این فقط یکی از صدها برنامه ای ست که هم اتاقیم داره و گاهی سر اینها با هم بحث می کنیم. طبق آیات قران اگر فاسقی خبر آورد باید بررسی کرد اما خوب آشیخ بعضی حرفاشون درسته وبعضیش غلط
من ازتون میخوام حتما حتما تمام نامه های نوری زاد به رهبری رابخونید بعد این کلیپ ارسالی را ببینید درباره ... بعد درباره شایعاتی که درباره فرزند ... میشه تحقیق کنید بعد قضیه مرتضوی و جریمه مسخره 200 تومنی اش  وهمچنین ضعف و...ِ قوه قضاییه ایران و ضع زندانهای ایران. اینا رابه دوسه نفر دیگه  هم گفتم میخوام یک جلسه با هم صحبت کنیم من هنوز معتقد به این راهم اما چشم روی حقیقت را نباید بست کمکم کنید حق وباطلی که بهم امیخته شده را درک کنیم.
ضمنا لطفا وخواهشا مستند انقلاب 57 ساخته من وتو را حتما ببینید. باتشکر فراوان

شیخ: شریف بیارید با هم در مورد موضوعات صحبت میکنیم
شرمنده این روزها همه باید برعکس به خود و مسیر کربلا و عاشورا وصل شد و جواب را از مکتب امام حسین گرفت و زباله ها هم از ذهن حذف خواهد شد
میبینمتون 
یا علی

me:  سلام معلومه مبتلا نیستید یا اینکه رسالت و وظیفه خود را فراموش کردید یا اینکه...
حسین علیه السلام را همه مذهبی ها قبول دارن اما تعین راه حسین در کدام جبهه و خط وشخصیت است را همه نمی دانند.
  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۳
  • سیدمحسن

کیه که ناراحت نشه از مرگ یک جوان فارغ از هر کاره ای بودنش، با اینکه پاپ کم و بیش گوش می کنم  مرتضی پاشایی را قبل از شدت گرفتن بیماریش اصلا نمی شناختم(مثل خیلی از دوستان دور وبریم که میگن ایشون را نمی شناختن) اما زمان بیماری اش منم مثل هر هموطن دیگه احساس همدردی می کردم و اخبارش را دنبال، بعد فوتش هم ناراحت شدم. مخصوصا اینکه شنیدم اهل نماز بوده و محبت اهل بیت داشته و یجورایی از این نظر هم  غمم مضاعف شد اما برام جالبه این موج sentimentalism ملت جوگیر ایران، دیگه جوری شده بود که ملت از همدیگه سبقت می گرفتن برای نشان دادن اوج گریه های مصنوعی، ای روزگار نمردیم و عکس سلفی گرفتن با بیمار تو آی سی یو و چند روز بعدش با جنازه میت را دیدیم. نمردیم و خواندن آهنگ و ترانه را قبل و بعد نماز میت بر سر جنازه دیدیم. بازم خدا را شکر

پ.ن: گویا ملت دنبال بهونه میگردن تا شویی از لباس و تیپ و کامنت و عکس را به راه بیاندازند. خوب این وجوه مثبتی هم داره اما به هر قیمتی جدا جای سوال داره. ای جانم که اون دنیا مشخص بشه 80 درصد حاضرین حتی یک فاتحه برای مرحوم نخوندن و بجاش ترانه هایش را باهم شب اول قبرش نثار روحش زمزمه کردن و حسابی هم عکس گرفتن. رفتن مرتضی پاشایی برای من مثل فوت هر جوان دیگه ای پر از ماتم بود اما نه یک ذره بیش از دیگران و نه کمتر، و قطعا نه در حدی که دل دنیا را خون کرده باشه او با اینجور رفتنش.
 اون کس دیگه ای بود که سالهاست دل دنیا را خون کرده با اینجور رفتنش و تا قیامت هم این دلخونی ادامه داره،والا.

پس نوشت: حضور هلالی در مراسم را مثبت و مفید ارزیابی می کنم. خیلی وقتا با اجتهاد و سبک عمل این مداح موافقم با اینکه بندرت بهش گوش کردم.حضور حبیب هم برام جالب بود. 
غوغای مراسم این خواننده را می توان جور دیگه ای هم تفسیر کرد و این که او یچیزی پیش خدا داشت که این چنین محبوب شد آخر عمری. این هم تحلیلی ست و البته خیلی نمیشه مستدلش کرد. به هر حال روحش شاد. 

  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۹
  • سیدمحسن

یچزایی را چند ماه پیش در نقد توسعه عزاداری ها نوشتم ذیل پست اینقد غصه میخورم. اینا همه دریافت من بود و البته به مذاق بعضی دوستان خوش نیامد. همون وقت یکی دوتا  از دوستان متفکرم موافقتشون را باهام اعلام کرد و تا حدی روحیه گرفتم. جا خوردم وقتی دیدم هفته بعدش یکی از علمای قم همین موضع را گرفته بود و تذکر داده بود که با مخالفتهایی هم  مواجه شد. گذشت تا چند روز پیش دیدم رحیم پور ازغدی هم درباره این بسط تذکر داده خوشحالم که دریافتم درست بوده بی آنکه حتی نظر یکی از کارشناسان را بدانم اما میدانم این نظر همچنان مخالفت هایی را در پی دارد و در دایره تنگ نظری متعصبین کج فهم قرار نیست بگنجد. مسئله ایسنت.


  • ۲۸ آبان ۹۳ ، ۰۷:۵۵
  • سیدمحسن
خدایا! چندین گناه که کرد چون من در محضر کبریائیت    وان گه زدست چشم پوشی های مکررت چندین خجلت که برد
16 نفر



  • ۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۷
  • سیدمحسن

هر گناه بذری ست زیر خاک که بالاخره یروز کار خودشو میکنه، باور کنم یا نکنم؟

هر گناه بذری ست  در وجود من و تو که بالاخره یروز... ادامه بدهیم یا ندهیم؟

هر گناه بذری ست در زمین و امانتداری زمین به تجربه برای تمام آدمیان ثابت شده،زمین همان را می رویاند که باید، همان که ما انتخاب کرده ایم. کسی ندیده کدو بکارد اما زمین به او موز تحویل بدهد. بس است یا ...؟

هر گناه بذری ست در نهاد آدمی مگر اینکه با توبه، زمین دل را شخمی بزنیم که طبق "مبدل السیئات بالحسنات" بجای روییدن رذایل، فضایلی بروید چه فضایلی. میشه آیا؟

خدایا پس دیگه کی؟!!! خدایا از خودم خسته ام. رهایی از اعتیاد بی نظمی و تنبلی و بی نمازی و هرزگی و لجن معصیت از نجات یه معتاد هروئینی سخت تره والا، خدا خدا خدا خدا...  ، معتاد به کراک و شیشه را شاید درمانی باشد اما معتاد به بی تقوایی را بعید است مگر همت و توفیقی خاص توامان دستگیری کند.

زندگی من مثل هیچکس نبود و نیست و نخواهد بود، شبیه خودم بوده و هست و خواهد بود. اینک سقوطم را به چشم می بینم سقوطی در آگاهی کامل که مثل هیچکس نیست، شبیه من است و لاغیر. این راه من بود، این کار من بود. 

این منم تمام قصه مردی با ایده های بزرگ اما همتی کوچک. خدایا من هرگز از راه گناه برنگشتم،هنوزم؛ تا اینکه الان اوج نابودی من. خدایا این منم سید محسن. می بینی و می دانم نگران منی. خدایا نگرانیت را با کم محلی کادو می گیری اما من زیرکم و می فهمم، آره درسته خدایا؟ خدایا کم محلی هات هم عشقه، بندگی نکردم تا مولاییت را طلب کنم اما تو همچنان خدایی میکنی، خدایی با صفت الرحمنیت و نه الرحیمیت، اولی را که شامل حال حیوانات و مشرکین هم می شود، دومی را می طلبم که تخصیص به ایمان خورده. خدایا اینک تویی، خدای محسن و منِ اِسماً محسن فعلاً ...  و چه اسم و فعلم ناهمگون است.

 سه دهه عمر و تا قیامت یک دنیا حسرت. مسئله اینست.

  چندین گناه که کرد چون من در محضر تو     وان گه زدست چشم پوشی تو چندین خجلت که برد

  • ۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۰
  • سیدمحسن

دلم برای استاد شایق تنگ شده، حسابی.

برای ماندنم  برای یاد گرفتن  برای غرق نشدنم  برای زنده شدنم  برای ادامه حیات  برای ارتباط مجدد با قرآن بعد این همه روزمرگی  برای دیدن استاد  برای شنیدن استاد  برای تحلیل استاد  برای قیافه استاد  برای هر نشانی از استاد دلم تنگ شده.


استادنا

  • ۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۹
  • سیدمحسن

ادامه از پست ماه محرم

شهید مطهری منبع افکار و دیدگاه هایی  که بر این باورند گریه بر حسین موجب آمرزش همه گناهان می شود را اندیشه های وارداتی، مثلاً مسیحیت، می داند. با احترام به این متفکر شهید می گویم بنظرم ما همه عادت کرده ایم فرافکنی کنیم. مشکل ازهمین طیف روحانی(بعضیشون)  ناشی میشه نه الزاما اون طرفی ها. کما اینکه خود ایشان نیز سرتاسر یکی از کتب به نقد یکی از این عاملان انحراف در لباس روحانی می پردازد. بگذریم

استاد مطهری در نقد بعضی از انحرافات شیعه انصافا خوب میگه  که "اباعبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد که سنگری برای گنهکاران بشود. ما گفتیم حسین یک شرکت  بیمه تاسیس کرد، بیمه گناه. گفت  شما را از نظر گناه بیمه کردم. در عوض چه می گیرم؟ شما برای من اشک بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می کنم؛ اما شما هر چه می خواهید باشید". البته پر واضح است که نقد ایشان برای مقابله با تحریفات است و نه نفی اشک.

مصطفی ملکیان (کار به بعضی از اندیشه های قابل تاملش ندارم اما حرف صواب زیاد داره) در نقد شعار زدگی شیعه و عملگرا نبودن میگه: «ما یک عمر زندگی می کنیم خلاف مشی علی ولی معتقدیم حق با علی است. انصافا ما فقط یک لفظ داریم. هیچ کس به هیچ جایی نمی رسد مگر اینکه ورع داشته باشد نه اینکه بگوید من شیعه هستم یا سنی هستم .شیعه باشد و ورع نداشته باشید به مفت نمی ارزد سنی باشید و ورع داشته باشید به همه جا می رسید ،مسیحی یا یهودی باشید و ورع داشته باشید به همه جا می رسید». البته "همه جا" در جملات پایانی این سخنان را ابدا قبول ندارم و بنظرم باید با"خیلی جاها" عوضش کرد. اما اینکه ملکیان می گوید "اسمها هیچ کاری برای کسی نمی کنند ما باید عمل و زندگیمان یک زندگی اسلامی و فعل ائمه باشد" حرف ناصوابی نیست. اصلا امام رضا کار رابرای ما بوضوح مشخص کرده آنجا که فرمود:« مبادا اعمال نیک را به اتکاى حب و دوستى آل محمد (ص) رها کنید و مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از این دو به تنهائى پذیرفته نمی شود». این شاهدی ست گویا بر استدلالم در پست قبلی مبنی بر امکان ضلالت توسط ائمه. این جرف امام رضا از بهترین جملاتی ست که میشه روی منابر تو محرم خیلی روش مانور داد و ملت را آگاه، اما جالبه من که بچه هیئتی و اهل روضه هستم یادم نمیاد پای منبری شنیده باشم. این روایت از امام رضا تایید قسمتی از جمله ملکیان و رد قسمتی دیگر است. اگه در سرتاسر دنیا این روایت به گوش شیعه ای برسه دیگه نه مستضعف است نه جاهل. خاک بر سر من!

ادامه دارد...

  • ۱۸ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۲
  • سیدمحسن

محسنجهاد با نفس نخ تسبیح تمام فضایل


جواددرک نظم ،پنبهِ نخِ تسبیحِ تمام فضائل 

 نظم...ناظم...منظم...

ناموس آفرینش=نظم
و دیگر هیچ.


جواد:دکترا هم بگیرم ولی نظم نداشته باشم به هیچ یک از چشم اندازهای زندگی ام نمی رسم
این را  هیچ دانشگاه و استادی نمی تواند به من بیاموزد مگر...
الگوریتم نفس من این چنین بوده و هست که من را درگیر حال دنیایی ام کرده  و تسویف را در مقابل چشمانم تزئین و بعد ...
چقدر من ساده بوده و هستم
دلم می خواهد الگوریتم زندگی ام را موازی سازی کنم: جهاد با نفس+جهاد با درس+جهاد با کار.
نوشتن زیباست ولی بدون عمل کذبی زشت خواهد شد

محسن:چه فنی نوشتی رفیق. چند ماهی ست به این می اندیشم با این جهاد نکردن هایم  آخر درسم به ... و این حداقل بندگیم با موندن رو دستم نماز قضاها به مردن ختم شود و با عقده ی چله هایی که هوسشونو را از 20 سالگی داشتم و نتونستم حتی به یکی، به پیری برسم. در یک کلمه زندگیم  به حسرت و حسرت و حسرت فنا شود.
خوش بحال دوستانی که هنوز تا سی فاصله دارند. چند شب پیش با خود اندیشیدم و نزدیک بود از شدت غصه سکته کنم که وای برمن! من و گذر سه دهه عمر و بندگی نکردنم. به اونی که میخواستم در معنویت و ترک معصیت تا قبل دوران بزرگسالی برسم نرسیدم و چه حسرت بزرگی ست که حالا باید برای تا قبل 40 برنامه بریزم که این دهه آخرین فرصت است. حسرت سه دهه عمر و آدم نشدن بر دلم ماند. الان حاضرم زندگی و مدرک بیفایده و مختصر سرمایه مادیم را بدهم اما فقط به جوانیم برگردم. دیگه حتی اگه پاک از گناه هم بشم و همه چله های در ذهنم را بجا بیاورم، نماز صبحم را ماهها یکی قضا نکنم و تمام زندگیم به نظم بگذرد بازهم از خود راضی نمی شوم چرا که اوان جوانی  به غفلت عمدی، معصیت، ترک واجب، تنبلی، بی نظمی و عادت زدگی گذشت تازه آنچه ذکر شد هم بسادگی در بزرگسالی بدست نمی آید و اتفاقا به مراتب سخت تر است حصول آنها چرا که حرص و شهوت بیشتر شده و پایه های وجودی انسان در گناه تقویت شده و بی نظمی مستولی، با افزایش سن جهاد با نفس سخت تر.  
کجایی جوانی که یادت اصلا بخیر نیست و مرا آخر میکشیم با حسرت از دست دادنم ترا
خدا را خدا را که دوستانی که زیر سی هستند بشدت کار کنند در همه موارد موازی سازی مذکور  که اگر این فرصت مونده تا سی بگذرد بعید است دیگر کار به سامان برسد. من به تنها راه باقیمانده نجاتم یعنی حسین علیه السلام امیدوارم و بس و گرنه از فرط ناامیدی همه جانبه بله همه جانبه، متاسفانه بعلت تسویف همه جانبه دیگر از زندگی انصراف میدادم. والبته این راه نجات برای برگشت از سلوک مزخرف قبلی(تنبلی، بی نظمی، تسویف، نداشتن جرئت و قدرت علمی، فرار از ازدواج، بی پولی، بیکاری، اتلاف عمر، توکل الکی به خدا بی تلاش، توسل دروغین به ائمه بدون تقوا و جهاد، توجیه شکست ها بدون واقع بینی و...)است که مجاهدت ها باید تا دستگیری ائمه را متوجه شدن و اصلا در اکثریت موارد تعلق دستگیری به تلاش است و بس و این از ظرایفی است که لطف خدا اخیرا متذکر به آن شده ام. والسلام

پ.ن: گریزی از ویرایش نبود، والا.
پس نوشت:ویلی
  • ۱۸ آبان ۹۳ ، ۰۸:۲۲
  • سیدمحسن


می گویم:سه دهه عمر و ندانستنم کی کجا چه میزان خواب هنوز، والا.

پ.ن: این همه غلط املایی نتیجه همزمانی تایپ، هدفونی در گوش، موبایلی بدست و به نتیجه نرسیدن درایو معادلات.

  • ۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۹:۱۲
  • سیدمحسن

الهی أخرجنی من ذُلّ نفسی،همین وبس.

11نفر

  • ۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۰
  • سیدمحسن

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد                    باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد

چندین وفا که کرد چون من در هوای تو           وان گه ز دست هجران تو چندین جفا که برد

بگریست چشم ابر بر احوال زار من                 جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد

گفتم لب تو را که، دل من تو برده ای               گفتا کدام دل چه نشان کی کجا که برد

سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست            ما را غم تو برد به سودا تو را که برد

جز چشم تو که فتنه قتال عالمست                صد شیخ وزاهد از سر راه خدا که برد


پس نوشت: این شعر سعدی مثل خیلی دیگه با یکی دوبار خوندن پوست نمی اندازه. تکرار و تمرکز و دلی باید تا غایت شعر حاصل آید.

چندین وفا که کرد چون من در هوای تو؟

چندین وفا که کرد چون من در هوای تو؟

چندین وفا که کرد چون من در هوای تو؟ ها؟ که کرد؟  با وجود این چندین وفایم ز دست هجران تو چندین جفا که برد؟ها؟ که برد؟

....

  • ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۵
  • سیدمحسن

 جرج جرداق مسیحی نوسینده کتاب «الامام علی صوت العدالـة الانسانیة» امروز درگذشت. شیعه امشب برای او فاتحه میخواند و برای او تقاضای آمرزش می کند. درود خدا براو

  • عده ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می کردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است نه اصلا اینطور نبود بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.
  •  از علی نوشتم و چه بسیار زیارت ایشان و پیوستن به رکاب وی را آرزو کردم. ایشان منهج من، و مرد آزادی و عدالت و صلح است.
  • پی بردم که حسین(ع)  خط طبیعی پدرش علی(ع) است و به این موضوع نیز در نوشته هایم اشاره کرده ام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگویی های وی نیز نوشتم. هنگامی که از  تمدن علی(ع) برای تاریخ انسانیت نوشتم، پی بردم که در ایشان وجوه مشترکی با ادیان کیهانی و ربانی وجود دارد بنابراین ایشان را به عنوان نمونه ای برای موفقیت انقلاب فرانسه و عدالت و حقوق بشر انتخاب کردم  و همچنین در اثر«علی و سقراط» ایشان را  چراغی برای فلسفه و حکمت و اخلاق برگزیدم.
  • شخصیتی نزدیک به  علی علیه السلام و روش تفکر وی وجود ندارد. لازم نیست صفت ربوبیت به ایشان بدهیم؛ علی یک انسان است اما قدرت ایشان در ایجاد نوعی بیداری و نوعی آگاهی جهانی در زمینه حقوق و برابری و عدل و عفو و تسامح  باعث شده است تا وی در نظر برخی افراد فرا بشری باشد.
  • من بعد از سال ها تحقیق، شیعه را در یک کلمه یافتم و آن هم «اخلاق» بود. بنده شیعه هستم چرا که اخلاق پسندیده ای دارم... افراد گوناگون می توانند به مذهب شیعه برسند و از نظر من راه رسیدن به غدیر از کربلاست، راه رسیدن به مذهب شیعه، عاشوراست. کسانی که سرشت پاکی دارند یقینا با مطالعه مصیبت کربلا به غدیر می رسند.
  • ۱۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۱
  • سیدمحسن

سنت های ماه محرم در ایران به روایت BBC

روز بعد نوشت: نوحه سیاسی هیئت بعثت یزد در بی بی سی

  • ۱۳ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۵
  • سیدمحسن

موندن تو غربت تهران و نرفتن به شهر و دیاری که سالها با در ودیوار و آدماش خو گرفته ای خیلی آسون نیست. مخصوصا اینکه ماه محرم باشه و دوستان مدام پیام بدن،  زنگ بزنن، گله از نرفتن کنند  و آدمو هوایی. ماندن در غربت و ماهها خانه نرفتن ماه محرم و رمضان و... اونم با وجود خانواده ای که تک تک اعضایش لحظه شماری میکنند برای دیدارت بویژه آن زمان که براین انتظار دوطرفه، نعمت دوستانی خوب و زیبا اضافه شوند تحمل می خواهد، اندک دیگرانی که می مانند را نمیدانم اما برای خودم از آنجا ناشی می شود که خدای سبحان اینجا نیز هست، همو که سالیانی با او انس دارم بیش از انس و دلبستگی ام به خانواده و رفقا و هم محله ای و همشهری. خدا اینجا هم هست و حتی پررنگ تر. چقد خوبه خدایی که همه جا هست. امام حسین و اینا ("اینا"به تعبیر کارکتر همسر مرحوم شکیبایی در فیلم دلشکسته) هم اینجایند اونم چه حضوری پر وجود پررنگی. این است مسئله ماندن و نرفتن، هر چند دیدن خانواده و دوستان هم لذت خاص خود را دارد.

اینجا تاسوعا عاشورای دلگیرتری دارم چرا که دوسالی ست  گپ و خنده با دوستانم در سالیان عمر تا قبل بهشتی شدن، جای خود را به خلوت دلمرده خوابگاه داده و  اینجوری ست که بنظرم  عاشورای محزون تری خواهم داشت تا غرق شدن در محبت و معرفت دوستان برای فرار از غربت این روزای دل شیعه. مسئله اینست.  

  پ.ن: وَه چه دلگیرست این شبها و این روزها. گریه ای باید تا آرامشی شاید.

پ.ن 2:خدایا به پریشانی حضرت زینب در پسین عاشورا از سر خطاهای خود و دوستان خوبم بگذر و همه ما را عاقبت بخیر کن. خدایا گاهی محبت خانواده و دوستانم مرا شرمنده می کند مرا یاری کن در جبران الطاف آنان.

  • ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۱
  • سیدمحسن

از بس عقلانی هوایدست از سالها پیش این اشتباه را خودم و دوستانم تشخیص داده ایم و هرگز هم تن نداده بودیم به این کار. متاسفانه مداحان و بچه هیئتی ها زیر بار نمی رفتن تا اینکه بالاخره خود رهبری تلویحا ناخشنودی خود را از این حرکت ابراز کرد. یادمه با یکی از هم دانشگاهی ها پارسال حین اردوی قم همین بحث را کردم و نظر جالب توجه آقای مکارم را گفتم اما طرف که یه دانشجوی لیسانس مهندسی کامپیوتر بود برگشت بهم گفت فتواهای آقای مکارم شاذه. خوب الان که نظر رهبری مشخصه باید دید چه می کنند.

   بین شعار تا عمل همیشه فاصله بوده و هست. سعید حدادایان که یادمه حتی خودش نیز گاهی بهمراه مستمعینش لباس میکند اولین نفر بود که لبیک گفت به ندای رهبر. بعد هلالی بود. امروز هم دیدم حاج محمود گفته که اصراری بر لخت شدن نداره و غیره. چند شب پیش مسجد ارگ بودم و انصافا عجب مراسمی با مداحی همیشه بی نظیر حاج منصور اما متاسفانه ایشون که اینقد هم در تبعیت از رهبری اصرار داره ندیدم حرفی بزنه و با لخت شدن ملت برای سینه زنی اونجا را ترک کردم، حالم بد میشه از اینجور عزاداری.

بنظرم چندسالی هست که حاج منصور دعوت نمیشه به بیت رهبری، امسال  هم محمود کریمی به او پیوست. حدس من درباره منصور ارضی افراط و تندروی اش در کوبیدن هاشمی رفسنجانی است(پارسال عرفه وسط دعا آقای هاشمی را ... و ... خواند، بودم و شنیدم). درباره کریمی هم قضیه هفت تیر کشی و شایدم توهین به حسن عباسی در انتقاد از حرفهای البته یکم عجیب حسن عباسی در مورد اهل بیت و ... کارساز شد. چرا ما بلد نیستیم منطقی و فارغ از احساسات کسی را نقد کنیم؟ چرا باید حتما فحش بدیم تا آروم بشیم؟  اصلا مگه حسن عباسی کدام اعتقاد اساسی ما را زیر سوال برده؟ یادم اومد از کارهایی که با آیت اله خوشوقت کردند  سر همین حرفها. چقد ما تند و افراطی و مضحک رفتار می کنیم با هر نگرشی که یک ذره با دید ما تفاوت داره، اونم در مسائلی که از ضروریات دین نیست. به قول استاد شایق سر اعتقادات دست چندم با هم درگیر میشیم.

جناب محمود کریمی عزیر و حاج منصور قیمتی که در عالم در مناجات و تاثیر مداحی نظیر نداری هزاران هزار نفر شماها را قبول دارن و ازتون خط می گیرن چرا جلوی زبانتان را نمی تونید بگیرید؟ بگذریم، بنظرم مسئولین بیت در انتخاب مداحین معروف پالس هایی را میدن.

پ.ن: متاسفانه مداحان معروف اغلبشون تقوای خیلی خوبی در گفتار ندارن. درمیان اونا سمواتی و محمدرضا طاهری بنظرم حواس جمع ترند وحاج منصور وحاج محمود بی پروا تر و حاج سعید حد وسط هست و بگمانم در حال پیشرفت و خودسازی.

پ.ن2:حضور محمد کریمی در مراسم فاطمیه   بعد اون قضیه تیراندازی موجی از انتقاد ها را در برداشت که بنظرم بی مورد هم نبود.

  • ۰۹ آبان ۹۳ ، ۰۲:۲۸
  • سیدمحسن
این اولین بار نیست که قصد دارم همه فرضیات و باورهایم را مدتی تعطیل کنم و به واکاوی مجدد دست بزنم. گاهی شامل مسائل سیاسی ست و گاهی مسائل اعتقادی. چند دفعه ای شده که حتی خود خالق را هم با شکی مجدد دوباره بازسازی کرده ام، این که مسائل سیاسی ست و در اولویت بمراتب پایین تری ست. در اعتقادیات اغلب به یقین بیشترم انجامیده. اصلا اساس تفکر و سلوک من همین شکیات است. من با این شکیات به یقینیاتی همچو وجود خدا، حقانیت پیامبر، حقانیت و نورانیت 14 معصوم، مبانی شیعه، راه و تفکر خمینی کبیر و غیره رسیده ام. 
این دفعه هم میخوام باورهای سیاسیم را دور بریزم و از نو بسازم بدون تعصب. با دیدن "مستند انقلاب 57" پخش شده از شبکه من وتو شروع کرده ام تا بررسی مسائل اعدام های سال 67، مسائل مربوط به قتل های زنجیره ای، تفکرات وعملکردهای رهبری در این سالهای اخیر، بررسی قوه قضاییه متاسفانه ...ِ ایران، جانبداری ها و دیدن ها وندیدن های احتمال زیاد بعمدی این قوه، مسائل مربوط به شایعات درباره فرزند رهبری و ...
  الان سعی میکنم اعتقاداتم را کنار بگذارم و دوباره به نتیجه ای برسم که تطابق بیشتری با قرآن  و مرام ائمه دارد. من شیفته راه ائمه ام هرکس را در این راه ولو مختصر ببینم می پذیرم والا مدیون و مرهون کس یا کسانی نیستم و دنیایی هم ندارم که  برای از دست دادنش هراسان باشم. معتقد به آزاد اندیشی ام و البته اقرار دارم که این کار وحشتناک سخته. نمیشه تاثیر پذیری از اطرافیان را انکار کرد.
در این راه از  دوستان معتقد و منصفی چون سجاد، روح اله و علیرضا و... کمک خواهم گرفت. بنا دارم وامدار هیچ کس و هیچ اندیشه ای نباشم. میخوام حق راببینم نه اشخاص را. خیلی سخته اما باید به عنایت امام حسین موفق بشم. ممکنه به نتیجه ای مانند سابق نرسم و راه  ومشی سیاسی ام بکل یا تا حدی دگرگون شود. اشکالی نداره تفکر با توکل به نتایج خوبی می انجامد ان شاءالله، خدایا کمکم کن. من دارم خودم را به دریا می زنم و امیدم به سفینه نجات بودن حسین بن علی هست تا حق و باطل را که حسابی خلط شده قاطی نکنم. لطف خدا باکی ندارم که یزمانی اعلام کنم راهم اشتباه بوده اما باید به این مهم برسم نه اینکه تا VOA  و بی بی سی و غیره آمیزه ای از حق وباطل را تحویلم بدن مثل خیلی از جوانان هموطنم بی چون و چرا بپذیرم. بررسی آری پذیرش موکول به تشخیص نهایی. مسئله اینست.

  پ.ن: بنظرم از شهید مطهری ست که "شک  گذرگاه خوب و منزلگه بدی ست".
  • ۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۸
  • سیدمحسن

 فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَةَ لَم تَزَل وَالسَّلَام

8 نفر



  • ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۵:۵۰
  • سیدمحسن

چندین سال میشه که لباس مشکی را میذارم برای نزدیک تاسوعا. آغاز جدی نگرفتن شروع محرم با یک استدلال احمقانه  دوستی مذهبی و کاردرست بود. امسال شب اول بحث پیامکی ام با داود نتیجه داد. صحبت های پناهیان در دانشگاه امام صادق هم بی تاثیر نبود. البته ایشون از جدی گرفتن دهه اول وشروع محرم گفت ونه لباس مشکی، اما داود استدلال هایی آورد که بعد لختی تفکر پذیرفتم. خیلی خوشحالم که بعد از سالها، شایدم برا اولین بار تو عمرم تمام دهه اول را نیت لباس مشکی پوشیدن دارم. ظاهرا یچیز ساده است و اینم از نوع مسائلی که هرکسی باید خودش اجتهاد کند اما بنظرم اشتباه می کردم. باید این ماه با ماه های قبل فرق می کرد یا نه؟ الان بر این باورم که یکی از بهترین اقدامات شعاری و تبلیغی همین لباس مشکی می تونه باشه و جایگزینی ندارد. منی که سالهاست برای تمام ائمه روز شهادتشون مشکی می پوشم روا نبود برای امام حسین هم فقط روز شهادت. باید یک دهه بلکه یک ماه متفاوت بود. اینجوری احساس عنایت بیشتری از جانب سیدالشهدا می کنم. تحمل موج فیدبک و نگاه های بچه ها تو دانشکده و خوابگاه خیلی آسون نیست اما همین تحمل آدمو رشد میده. اصلا لباس مشکی خودش مواظبت میاره در شنیدنی ها، دیدنی ها ودر یک کلمه  مجموعه رفتار و گفتار. بر این هدایتم خدا را شکر. گاهی بعضی اطرافیانمان اینقد خوبند که بخاطر خوبی ها شون همه رفتارشون را میپسندیم و متاسفانه گاهی به اشتباه تقلید. باید دقت می کردم هرچند طرف دوست 10-15 ساله ام باشه، معصیتی تو عمر رفاقتمون ازش ندیده باشم،اهل مطالعه و قاری قرآن باشه و غیره، این استدلال که هنوز امام حسین به شهادت نرسیده و ما مشکی نمی پوشیم متین نیست.

در تمام این سالهای اخیر مشکی نپوشیدنم تا نزدیک تاسوعا، در این فکر بودم که چکنم؟ مذبذب بودم و به نتیجه ای نمی رسیدم.امسال مسئله برایم حل شد. دیگه مسئله من این نیست. 

 سه دهه عمر و جدی نگرفتن شروع محرم، أستغفرالله.

  • ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۰:۵۱
  • سیدمحسن

سال 88 در نشریه محلی موعود :

 واما محرم ماه توبه و جبران گناهان فردی - اجتماعی

 ماه خودسازی تحت لوای ولایت تکوینی حسین بن علی

 ماه زنده شدن دین و معنویت، ماه شور و شعور یا...

                                                                      یا ماه خوردن وپاشیدن و دویدن و نفهمیدن برای چه؟ برای که؟

                                                                     گم و گیج ­شدن در هم­همه و هیاهو

                                                                     ماه زنده ­شدن اختلافات فردی - محلی و افزایش کینه

                                                                    ماه شکم ­پرستی و دویدن تا نیمه شب و قضا کردن فریضه صبح... 

مسئله این است.


هیئت تحریریه جرئت خرج دادند تا مثل این نوشته ای را در محله ای از جنس محله و شهر ما منتشر کنن. یادمه با موج مخالفت بعضی از دوستان مواجه شد. در یکی دو مورد ازاین بحث ها بجهت حفظ رفاقت مجبور به کوتاه اومدن و توجیه شدم. نمی دونم اشکالش چی بود اما هنوزم بر این باورم. امام حسین کشتی نجات است اونم با سرعت نسبیتی اما به تعبیر شهید مطهری عده ای با همین دستگاه به چاه می روند.(البته دقیقا تعبیر ایشان را به یاد نمیارم اما چیزی تو همین مایه بود). شهید مطهری معتقد بود امام حسینی که ما در خیال خودمان درست کرده ایم، اسلام خراب کن است. سابق گاهی به شوخی در تقابل با حرف امام خمینی میگفتم محرم و صفر است که اسلام را ویران کرده و دلیلم مثلا  ترویج قمه زنی توسط جریان تندرو و بی ملاحظه شیعه و یا شعله ور شدن اختلافات محلی تحت پوشش هیئات مذهبی در این دوماه بود.

 اگر بگویم  کارکرد ائمه اطهار همچو قرآن بسته به فعل ما  هدایت یا ضلالت است بیراه نگفتم. در مورد ائمه معصومین این ادعا را من به کمک روایتی از امام رضا برداشت می کنم که در قسمت بعدی میارم. درباره قرآن هم  صریح آیه  است که قرآن " ولا یزید الظالمین الا خسارا" می شود. استاد شایق این آیه را خوب برامون جا انداخت اما من دریافتی وسیع تر از آنچه استاد می گفت و این موجبات خسران را به رد ولایت ائمه نسبت می داد دارم. جرئت می خواد تفسیر آیه قرآن و باید مواظب بود اما بنظرم این خسران تحت شرایطی نصیب شیعه هم خواهد شد. این دریافت من است و شواهد زیادی هم داره، تاملی باید.

ادامه دارد

  • ۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۲
  • سیدمحسن

 نامه یک خطی سیدالشهدا برای محمد حنفیه:

 بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَام.

 مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست، والسلام. 

 اینو امام حسین وقتی نوشت که در کربلا بود. نتیجتاً این پیغامی ست از کربلا برای تمام بشریت.

  • ۰۲ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۷
  • سیدمحسن

 پست تامل برانگیز و در حقیقت غم افزایی را سجاد عزیز اینجا  گذاشته، خوندنش خالی از استرس نیست برای کسی که بزدل هست.


  • ۰۱ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۳
  • سیدمحسن

مرحوم مهدوی کنی مثال نقضی ست در رد ادعای کسانی که میگن از اعتدال گرایی بوی نفاق می آید و نمی شود هم این را داشت هم اون را. شکی در اصول گرایی این شخصیت نبود اما همه قبولش داشتند. چرا؟ چون انصاف را رعایت می کرد و صداقت داشت. این نیاز جامعه ماست که متاسفانه منش خیلی ها نیست. به سبک صحبت و  مدیریت  آقایان مصباح و جنتی، اگه بنا بود سردمدار باشن یکسال طول نمی کشید که همچی از دست میرفت. البته قبول دارم که چینش هرمی افکار و مسئولیت ها را باید  در نظر گرفت و هم اینکه هر کسی بر اساس اجتهاد خودش باید عمل کند. منظورم از هرم اینکه هیچ دو رده یا طیفی یا حتی دو نفری دقیقا مسئولیت یکسانی را ندارند اما بهرحال کلیات و حدودی باید. این نظر شخصی من است و نزد من اثبات شده.برای این مطلب شواهدی از آیات قرآن دارم فقط و فقط به تفسیر خودم. خدا به  من رحم کند با جرئتم بر تفسیر بعضی از آیات. پر واضح است که منظورم مأجور بودن هر گونه اجتهادی نیست اما وظایف  نیز مثل منحصر بودن اثر انگشت هر کس منحصر به هموست در جزئیات اقدام. دقیقا مثل اینکه به عدد انسانها سبیل برای سلوک انسانها وجود دارد و در قرآن صراط مفرد است و سبیل جمع اومده. نفاق در کسی ست که بدنبال جذب همه است با از اصول اعتقادی گذشتن. نفاق برای کسی ست که از دفع شدن می ترسد و به تعبیری هم خدا را میخواد و هم خرما. در طرف مقابل یک عده پایبندند بر عقایدشون و این خیلی خوبه و اتفاقا نشانه مومن اینکه از سرزنش دیگران نمیترسه اما با کسانی که یکسره دافع اند و حتی اپسیلون جذبی ندارن چه باید کرد؟ این افراط نیست؟!

 نقد دو عالِم مذکور در بالا فقط در حوزه بخشی از عملکرد و گفتار سیاسی آنهاست که آن نیز فقط پاره ای از وجود و شخصیت آنهاست و نه همه عناصر وجودی آنان. برای مثال موافق و مخالف می دونن که کمتر کسی را در فلسفه مثل آقای مصباح داریم و باید از هر کسی در حوزه توانایی اثبات شده  او بهره گرفت و لاغیر. 

عوالم و علما را گشتم مثل سید علی حسینی پیدا نکردم بدرجه جامع الاطرافی، بعدها خواهم گفت چرا و چگونه؛ شاید.


پ.ن: خط آخر پاراگراف اول مخاطب خاصی ندارد و یک فرضیه است،همین.

پ.ن2: تمام مطلب را مثل خیلی از پست های دیگه سه سوت و فی البداهه نوشتم اما برای عنوانش هر چی فکر کردم چیزی نیافتم. شاید عنوان "سیاسیدینی نوشت" بد نبود


  • ۰۱ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۷
  • سیدمحسن
هفته پیش زیارتم امام رضا را بعد هفت سال جدایی به دیدن ضریح مطهر نیانجامید.یعنی جرئت مواجهه با حرم را پیدا نکردم. فقط دورتادور حرم تو صحن ها قدم میزدم و از همون جاها زیارتنامه را می خواندم. این بود کار سه روز آنجا بودنم. نزدیکترین فاصله ام تا حرم را پسین روز آخر با حضور در مسجد گوهرشاد تجربه کردم. همون جا عهد کردم زین پس تسبیح بعد نماز را یا نخوانم یا اینکه درست بخوانم. یعنی بواقع تسبیح حضرت زهرا بخوانم نه سُب سُب سُب کردن و سوت کشیدن و صد ذکر را ظرف 20ثانیه گفتن و بی تابی برای اتمام. بعضی میگن ذکر بی توجه کم تاثیر است اما به تشخیص جمعی از جمله رهبری ذکر بدون توجه اگه ضلالت نیاره حداقل قساوت رو شاخشه. جالبه از اون وقت تا حالا جز یکی دوبار بعد نماز تسبیحی نخوانده ام. این چی را نشون میده؟ 
یادمه 4-5 سال پیش با مصطفا قرار گذاشتیم تسبیح حضرت زهرا بعد نماز را شمرده، با طمأنینه و باتوجه بخوانیم، اما من فقط 4-5 روز عامل بودم. حالا برای اینکه مجددا عهدی را زیر پا نگذارم تصمیم بر خواندن با تمرکز نگرفتم بلکه انتخاب کنم بعد هر نماز. اگر بسط و مجالی بود تسبیح می خوانیم اگر قبض و ضیق وقتی بود اصلا نمی خوانیم. این کار به صواب نزدیک تر است.

  پس نوشت: چون اون جمله بولد بالا از خودمه بهتره گفته رهبری را عینا نقل کنم: « مراقب باشیم نماز بی‌توجه قساوت قلب می‌آورد. رحمت خدا بر مرحوم شیخ محمد بهاری که در یکی از نوشته‌هایشان می‌گویند که دعا و ذکر و شاید نماز، وقتی بی‌توجه تکرار می‌شود، قساوت می‌آورد! نماز می‌خوانیم، نمازِ مایه‌ی قساوت. چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه نداریم. پس این نماز یا با توجه است، که مایه‌ی رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ یا نمازِ بی‌توجه است، که آن وقت به گفته‌ی ایشان مایه‌ی قساوت قلب است»

 همین جوری نوشت: خیالی نیست که هشتم گِرُو نُه باشد  گر هشت رضا و نُه جواد است چه غم، والا!.



  • ۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۹
  • سیدمحسن