...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

اضطرابی به جانم افتاده که...

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ب.ظ

گذشت زمانی که قبل از رفتنمان امام رضا، مواظبتی می کردیم 

گذشت زمانی که قبل رفتنمان امام رضا روزه می گرفتیم

گذشت زمانی که قبل امام رضایی شدنمان حواسمون بود با نماز قضا حرم نریم

گذشت زمانی که برای دیدن امام رئوف ماهها چشم از نامحرم بر می گرفتیم

گذشت زمانی که قبل رفتنمان، امام رضا را هدیه ای می دادیم ولو با یک جزء قرآن

همه این ها دورانی بود و گذشت.

بارها و بارها تو این سالیانی جدایی، خانواده و دوستانم می گفتند تو را چه شده با نرفتنت امام رضا با این همه نیازت؟ 

نرفتنم یک دلیل داشت وبس، 40 روز مراقبت،40روز قضا نکردن نماز صبح،چهل روز حفظ نگاه، چهل روز ... 7 سال تلاش کردم اما چهله های من همچنان به چهار نمی رسد. این روزا خودم را ناباورانه می نگرم. 

سالها پیش داود گفت: محسن لج بازی نکن برو اونجا کارت درست میشه. گفتم: محاله. اول لایق بشم بعد میرم امام رضا. گفتم نمی رم ولو صد سال فراق را تحمل کنم. کجایی داود تا ببینی همون حرف تو شد. دریغ از یک روز بی معصیت. من کم آوردم و برای من مغرور چه اقرار سختی ست. والا خونه خاله رفتن هم آمادگی بیشتری می خواست از وضعیت الان من.

 من میرم اما نخواهم گفت: اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقامى وَ تَسمَعُ کَلامى وَ تَرُدُّ سَلامى...نه نمی گویم. من حتی ترجیح میدم سلام نکنم بدو ورودم به حرم  و اذن دخولی نخوانم. نمی خوام امام خیلی متوجه من بشن!! خودم میدانم چه کاره ام و خدایا فقط خودت بدان ای ستارالعیوب. خدایا کمک کن اونجا توبه کنم از همه توبه هایی که بسادگی شکستم.خدایا با این بیماری مزمن و در نهایت مهلکم چه کنم؟ خدایا چه کنم با این بیماری توبه شکنی؟ ها چه کنم؟ خدایا مرا به خوبی و پاکی دانشجویان همسفرم ببخش. خدایا این "لا جبر لا تفویض" را گذاشتی تا نفهمم و مطمئن نباشم که الان من به دعوت امام رضا می روم یا ...  خدایا نکند هواپیما سقوط کند و قطار از ریل بیرون بزند و اتوبوس چپ  کند تا من به امام نرسم؟ نه خدایا، ما تو را سالهاست که به سبقت رحمتت بر غضبت شناخته ایم، می دانم مرا به حرم خواهی رساند و اگر به واسطه نحوست اعمال و نیاتم نرسانی نیز حرفی نیست الا خسرانی عظیم.

سالهاست که به خود می گویم پس دیگه کی أوابی حفیظ؟ تا کی عادت زدگی؟ خدایا من آیات تو را دیدم اما ناقه های صالح را پیاپی پِی کردم و تو در عذابم عجله نکردی. خدایا با وجود رئوفی امام من در حرم دل بسته به "والشاهد لما خفی عنهم" هستم، خدایا روی رفتن ندارم اما میرم، خدایا حواست هست به من چی دارم میگم؟ 

نرسیده به حرمت ای سلطان اضطرابی به جانم افتاده که بیان کردنش میسر نیست. 

از غدیر سال 86 تا الان دلمو به پنجرت گره زده ام اما دیگه دارم میام.


پ.ن: خجالت از ولی خدا هست، اما خجالت از خود خدا... این هم مصیبتی ست.


  • ۹۳/۰۷/۲۱
  • سیدمحسن