...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

رفتن یا ماندن و اصلاح؟

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ب.ظ

هوالکافی

رفیق شفیق فرهیخته ای طی ایمیلی نوشت:

دوره و زمونه جالبی شده . بعضی ها که ارزشها هنوز براشون اهمیت داره زندگی تو این زمونه واقعا براشون دردآوره داشتم تو اینترنت پرسه میزدم یکسر رفتم به وبلاگت مطلب همایش شیرخوارگان را خواندم. خب این یک دغدغه است برای کسی که به ارزشها پایبند است

وقتی مقایسه میکنم با 20سال پیش میبینم رفته رفته خیلی از ارزشها کمکم از جامعه دارن رخت میبندند

گاهی برای اینکه فکرم راحت تر باشه حتی تلویزیون هم نمیبینم. سایت های خبری که هیچ.

 اصلا شرایطم جوری شده که میخوام از این کشور فرار کنم برم یک کشوری که حداقل ارزشها براشون مهم باشه حتی فساد جنسی را ترجیح میدم بر بی فرهنگی و بی اخلاقی و دروغ و ریا و...

مثلا همین دانشگاه، برخی پرسنل دانشگاه وقتی کار بچه فامیل و آشنا گیر نمره باشه زنگ استاد میزنند حتی با پررویی میخوان چند نمره اضافه کنه اگر استاده زیر بار نرفت حتما ترم بعد دیگه تو آون دانشگاه درس نداره. نمونه اش هم دیدم حتی اون مسئول دانشگاه به دانشجو گفته که چون نمره ات نداد حالا من کاری میکنم که ترم بعد دیگه اینجا تدریس نداشته باشه. و همینم شد.

تو دانشگاه ... و احتمالا بعضی دانشگاهای دیگه باب شده که استاد اگر با دانشجویان راه نیاد و یک کم سخت گیر باشه فقط چند تا دانشجو زیرابش را میزنند و مدیر گروه هم برای اینکه سر و گوشش راحت باشه دیگه ترم بعد دعوتش نمیکنه. باور کن چند تا استادای همین مرکز... به همین شکل براشون اتفاق افتاد.

اصلا خیلی جالبه زمانی بعضی از مشکلات دانشگاههای این دوره و زمانه رابگم . کلا هدف دانشگاه این دوره شده جذب بیشتر دانشجو و پول دانشجو. دانشجو سالاری مطلق حاکم شده.

حتی نمونه اش تو یک دانشگاهی خودشون بدون اجازه استاد دانشجویی که نمره 8 آورده بود را پاس کردند.

چند ترمیه عجیب دانشجوها بهونه گیر شدند و تنبل و میگن استاد شما خیلی سخت گیرید استادای دیگه معمولا از 6 نمره میانترم حداقل 5 که به ما میدند تازه ما که کلاس اومدیم حقمون بیشتره. توی پایانترم هم خیلی کمک میکنند و جالبه دانشگاه هم اینجور استادا را بیشتر می پسنده و دارن ترویج میدن.

خلاصه اینا تجارب 7 سال تدریس منه. دیگه ذره ای انگیزه ندارم برای این طرز تفکرها کار کنم.

 به قول دکتر ...باید در جهت اهداف دانشگاه پیش بریم و ذره ای منحرف نشویم. 

//////////

نوشتم:....

اما از بابت این دغدغه ها کاملا درست میگی کسی که پایبند باشه از این شعار و دروغ و تظاهر احساس خفگی میکنه به قول دوستی میگه من نهج البلاغه نمی خوانم چون اصلا عصبی میشم، از بس با خواندن اون احساس فحش بهم دست میده فحش به خودم و همه ملت و دولت و.... (یچیزی تو همین مایه میگه)

مسئله جنسی یک میل شدید است و نیاز طبیعی، اونا مسئله خودشون را باهاش حل کردند (و البته تبعات افراط را چشیدن ) اما دروغ و بی اخلاقی اصلا ریشه قدرتمند فطری نداره و از حکومت ها بیشتر سرچشمه می گیره خواستم بگم اصلا مسئله جنسی را فساد نمیگن بهش هیچ جای دنیا و اطفاء یک نیاز طبیعی ست (هر چند عدم کنترل آن آدمو هوسران و تنوع طلب و بدبخت میکنه) اما مسئله اخلاق متفاوته و واقعا موندن تو جایگاه فساد جنسی(یا همون افراط جنسی) از ماندن در مکان بی اخلاقی و دروغ و ریا راحت تره. موافقم باهات چون که به آدما حق میدیم در پی غریزه طبیعی خوشدون باشن اما سر هم کلاه گذاشتن و حق ناحق کردن و اختلاس و اخراج کردن استاد از دانشگاه به خاطر حق طلبی در نمره دادن به دانشجوها اصلا طبیعی نیست ، فاجعه هست 

راهکار موندن و اصلاح کردن هست اصلاح خودمون اصلاح همسر و فرزندانمان و اصلاح یکی دو دوست اطرافمون 

موفق باشی

  • ۹۴/۰۸/۰۵
  • سیدمحسن