...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

استخدام خداباوری

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ
دیروز جمعه برا اولین بار تو عمر طویل اما بی برکت و کم خاصیتم به درخواست دوستم مراقب امتحان بودم، ارشد فراگیر.
از همون اول سعی کردم با نگاهام همچی را کنترل کنم و اصلا با کسی حرفی نزنم. وقتی یادم اومد سال تحصیلی گذشته تو بهشتی حتی تا مرز یکی دو نمره معدل  شایدم بیشتر نمرات بعضی از دانشجوها از تقلبی بدست اومد و امثال خودم یا به لحاظ اعتقادی یا از روی بی عرضگی از این فیض محروم بودیم خوب یا بد مصمم شدم کسی سوء استفاده نکنه. تو پژوهشکده ما  خانم ها سرتاسر ترم در کلاس جهت دقت! نه از بهر چاپلوسی استاد! صف اولند و وقت امتحان اکثریت  آشکارا عقب نشینی می کنند تا دیوار عقب کلاس،بعضی از این دخترها اگه غرورشون نمی شکست وقت امتحان جهت بهره وری بهینه از اوراق یادداشتی چادری می شدند. شک ندارم.
طول به اصطلاح مراقبت مجبور به جابجایی یکی شدم که البته تعجبی نداشت. این هم عجیب نبود که کسی اصرار و التماس برای دریافت مجوز دید زدن برگه بغل دستی داشت. چیزی که حرصمو در آورد و اعصابم را خط خطی کرد رفتار عجیب یک مرد حدودا 50 ساله و به ظاهر مذهبی بود. یکی با احتمالا 20-30سال سابقه کار کارمندی که این آخر کاری مجبور به ارتقا مدرک شده بود تا احتمالا آینده بهتری  را در دوران بازنشستگی خود داشته باشد. منظورم تذکر مکرر رابط و مسئول امتحانات نیست. حتی این که  از 75 سوال دفترچه را شاید 50تاشو با تسبیح به گزینه می رسید و پاسخنامه را خط خطی می کرد برام مهم نبود. بهتر بود خوشبینانه فکر می کردم، لابد می خواست شانسشو امتحان کنه و نخوندنشو به خیال خودش اینجوری جبران، که این روی بحث من نیست. مسئله این بود که بتدریج احساس کردم برای هر سوال ذکر میگه و با انگشتان دو دست دانه های تسبیح را رد می کنه و بعد از لحظاتی  گزینه حاصل از مثلا توکل  و در حقیقت یک نوع توهم شایع مذهبی را تیک میزنه. این درد آوره. چه جهل خوشکلی! استخاره برای گزینه یابی.
این گونه خداباوری که خدا را ظالم و دور از عدالت دیده ایم به درد عمه ما هم نمیخوره چه برسه به دین و دنیا و آخرتمون. مزخرف ترین نوع دینداری همینه که خدا را نوکر خودمون فرض کنیم و تنبلی و عدم تلاشمون را به خیال واهی خود این گونه جبران می کنیم. این باور را استخدام کرده ایم تا راحت بخوابیم و کمتر کار کنیم. این گونه است که اغلب  یک خداناباور بیش از خیل خداباوران تلاش می کند و موفق تر است، چون خودش و تلاشش را می بیند و بس. یجورایی قائم به کوشش خویش است، هر چند نفهمد که "لا موثر فی الوجود الا الله". حال اگه یه موحد و مذهبی همون تلاش بی خدا و بی دین را بکند اما توکل و مدد گرفتن از خداوند را هم اضافه کند نور علی نور می شود. این نوع جهل و خرافه به گمانم در ما ایرانی ها و خصوصا شیعه ها با وجود والیان و امامان شیعه پررنگ تر است. باید تکلیف خودمون را مشخص کنیم که قصد شیعه شدن داریم  یا صوفی گری  و درویش منشی را بیشتر می پسندیم؟  توسل محرک است یا بازدارنده و کسالت آور؟ توکل فقط در موراد محدودی به تفویض می انجامد و با اقدام همراه نیست اما تقریبا در تمام موارد توکل فقط با تلاش به بار می نشیند. اگه غیر این بود که دینداری نه ارزشی داشت نه بو و مزه ای نه دیگر مسئله امتحان مطرح بود. نمی دونم چرا خرافه پرستی تو مذهبی ها دست کم از غیر مذهبی ها نداره فقط نوعش فرق میکنه. جمعه من مراقب کلاسی بودم که بچه های الهیات! امتحان ارشد می دادند. البته دور از انصاف است اگر نگویم تو 20 نفر 2یا 3 نفر مسئله دار معمولا پیدا میشه اما گاهی طرز تفکر مذکور به کوتاهی در  عملگرایی مردمان مذهبی منتج می شود. این بیماری مبتلایانی دارد، هرچند قلیل. مسئله اینست.
  • ۹۳/۰۶/۱۵
  • سیدمحسن