...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

قدری بیندیشیم

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ

امروز در دانشگاه ما دوباره اختلافات گل کرد و دانشجویان دو فرقه شدند مثل تمام سالهای اخیر. البته باید بگم سه فرقه چون عده ای که تعدادشون هم کم نیست اصلا سیاسی نیستند و برام خیلی جالبه که کلا هیچ وقت هیچ جا هیچ واکنشی ندارند، بهتر بگم اصلا تحلیلی ندارند.

موضوع با آمدن دیروز عصر آقای خاتمی شروع شد. از همین ابتدا بگویم که من هم منتقد شدید اقدامات و عدم اقدامات! ایشون تو سال 88 بودم و هستم. چقد باید رهبری صبر و مدارا  میکردن که نکردن پس چرا لبیک نگفتید و الکی الکی همه را به جون هم انداختید. همچنانکه خود ایشون هم گفتند چندین بار والبته آقای عارف نیز که تقلب نبود و تخلف بود و اشتباه کردیم و از این حرفها. بنظرم آقای خاتمی در مقطعی ظلم بزرگی کرد به همه مردم ایران. بله به همه مردم ایران. اثباتش نزد من ساده است.بگذریم اما وجه صحبت من مسئله دیگری ست.

اما چرا ما اینجوریم که یک مسلمان یک شیعه  یک روحانی یکی که 8 سال رئیس جمهورمون بوده نباید و نتواند بیاید تو دانشگاه صحبت کنه.صحبت که بماند فقط حضور داشته باشه. به استناد کدام آیه یا روایت؟ مرگ بر خاتمی سر میدهید و همزمان مرگ بر آمریکا؟ یعنی این دو مترادفند؟ نباید احتیاط کرد؟ چرا اینجوری شدیم ما. بابا من شنیدم که در زمان حکومت امیر المومنین علیه السلام  زنادیق و ملحدین نیز در جامعه و حتی مساجد رفت و آمد داشتند اما ما حتی از سخنرانی یک عده مسلمون اندیشمند مثل ملکیان وشبستری و ...جلوگیری میکنیم یا بشدت مضطرب میشیم.من موافق خیلی از نظرات امثال سروش و ملکیان و غیره نیستم و حتی هروقت مطالعه میکنم خیلی غصه میخورم اما مانعی برای مطالعه افکار موافق و مخالف نمی بینم. مگه ما تو برهان واستدلال چیزی کم داریم که میترسیم از بیان شبهات. این محدودیت ها برای دهه 60 بود نه با این وضع ارتباطات و  گلوبال ویلج شدن دنیا که تنگ کردن دایره نظر بجهت حفظ حکومت جز نتیجه عکس چیزی را در پی نخواهد داشت. من از دوستان بسیجی که امروز رفتند روبروی مسجدالزهرای دانشگاهمون شعار "مرگ بر منافق" و "اعدام باید گردد" و... سردادند یک سوال دارم. سوال من اینه مگه این واقعیت غیر قابل کتمان وجود نداره که نیمی بلکه بیشتر از همین جوانان دانشگاه خودمون ودانشگاههای دیگر طرفدار و معتقد به ایشون هستند؟ آیا ایشون هیچ پایگاه و جایگاهی نزد مردم نداره؟ اگر میگید نداره که آشکارا دروغ میگید واصلا همه ترس و نگرانی ناشی از همین محبوبیت است. اگر هم این واقعیت به زعم ماها تلخ وجود داره و شما تایید میفرمایید پس بگید چجوریه که فقط ما باید صاحب نظر باشیم؟ ماها که طرفدار ولایت فقیه و تو خط رهبریم و اغلب به .... یا ... رای دادیم فقط باید حرف بزنیم و میتینگ داشته باشیم؟ بابا خمینی کبیر یک عده لیبرال و  بروبچای نهضت آزادی و...و... را اوایل انقلاب دور وبر خودش داشت با اینکه حتی تو اعتقادات مسلم دینی تابلو بود که اونا تو فاز دیگری بودن و جدایی هم از خودشون شروع شد.پس سوال اینه که این همه جمعیت که اتفاقا خیلی هاشون مقابل رهبری قرار نمیگیرند بلکه طرفدار و علاقه مند به شخصیت آقای خاتمی هستند چی؟ این ها چی؟ این ها را اگه صلاح بدونید همشون را آتش بزنیم و از شرشون راحت بشیم؟  ها؟ شاید اینجوری مصداق آیه شریفه " اشداء علی اکفار رحماء بینهم " بشیم. به به. همچی آرومه من چقد خوشبختم.

من  میگم هر اندیشه ای  باید این اجازه را داشته باشه که بتواند بیاد تو دانشگاه حرف بزنه هرکسی با هر فکری.اصلا دانشگاه جای همین اندیشه ورزی و تقابل هاست. اخیرا مدتی ست به این معتقد شدم که این حجاب اجباری به جایی نمیرسد و حجاب نیز باید آزاد شود و هر کسی بر طبق اعتقاد خویش و البته بدون هنجار شکنی عرف اجتماع ایرانی در جامعه حاضر بشه. البته باید بحث مهم و اساسی امر به معروف ونهی از منکر هم باشه و یجوری باید بین اینها جمع بست. من تاملاتی دارم در این زمینه اما به نتایج روشنی نمیرسم. آنچه مربوط به وظیفه فردی میباشد راحت حل میشه چون هرکسی میتونه تذکر بده اما شاکرا اما کفورا. آنچه که وظیفه حکومت دینی است چی میشه؟ خوب آیا باید حتما معصوم در راس باشد تا اجرایی شود؟ البته ما میگیم جمهوری اسلامی. قسمت جمهوریت خیلی حرف داره. از طرف دیگه میگیم ولایت فقیه همان ولایت... خوب اینا خیلی سخته. باید فکری کرد.  اکراهی در دین نیست بالاخره. رویهم رفته به  این نظرم گاهی  خیلی شک می کنم اما  وقتی می بینم وقتی 60-70 درصد مردم بالاشهر تهران حجاب را نمیخواهند و کار بجایی رسیده که حتی ماشین را جزء حریم خصوصی بحساب می آورند به وضعیت فعلی شک میکنم. پشت رل فرمون همانگونه شده اند که پشت میز کامپیوتر خونشون. خوب این اجبار چه نفعی برای چی کسی داره؟ جز ایجاد تنفر از دین ؟ البته حرف اینجا زیاده . من به هر که گفتم نتوانسته جواب درست حسابی بده جواب قانع کننده. فقط دوستان مذهبی ام ناراحت میشن و به خودشون احتمالا میگن تو دلشون که هی طفلکی رفت تهرون خراب شد. حرفا میزنه. اون روزا بچه خوبی بود.اما من سالهاست که این گونه می اندیشم. به تبع استادنا حضرت علامه دوست دارم آزاد اندیش باشم.همین

 یدفعه به خواهر کوچکم با احتیاط این نظر را گفتم برآشفته شد و گفت پس خون شهدا چی؟ پرسید ازم  تو که این حرف را میزنی پس چرا اینقد به حجاب حساسی و از الزام چادر بعنوان حجاب برتر حرف میزنی؟ کلی بحث کردیم و گفتم  من بشدت به حجاب و چرایی اون معتقدم و دلیل عقلی در کنار قرآنی دارم  اما نیمی از ملت این را نمیخواهند. خوب چی میشه کرد؟ به او گفتم من هیچکس را مجبور نمی کنم نه تورا نه در آینده خانمم را. منتها اینقد براتون مسئله حجاب و زیبایی اونو میگم که خودتون شیفته حجاب بشید اجباری در کار نیست. گاهی به دوستان میگم چه جرمی کرده که طرف تو ایران دنیا اومده و بعد تو یک خانواده از همه معارف بی خبر بزرگ شده.( البته این حرف به معنی عدم اتمام حجت در این زمانه با این حجم اطلاعات در گردش نیست چرا که با قدری تامل همچی مشخص است و روشن) من سوال میکنم که آیا شما حاضرید به اصطلاح دست رو قران بزنید که الان حضرت حجت  روحی له الفدا به  این اجبار راضی هستند ؟  شاید 95 درصد مردم جهان الان حجاب نداشته باشن. تنها کشور دنیا ما هستیم و البته برادران وهابی! در پاکستان و عربستان در کنارمان هستند با همین اجبار. البته منظورم از حجاب در مورد اون 95 درصد زنان حجاب به معنای پوشاندن موی سر است و گرنه پوشش که تو همه فرهنگ ها بوده و در تمام اعصار تاریخ فقط 50-60 سال اخیره  که این بلاها را سر فکر و عقیده و در نهایت سر وضع ظاهری مردم آوردند. هیچ وقت تو تمام تاریخ اینقد زن تحقیر نشده بود که امروز. این رهاورد دنیای مادیون و مدرنیته مزخرف غربی است که دهها صفحه جای نقد داره. این خود مقالی جداگانه ومفصل می طلبد. شاید در تمام تاریخ بشر، اکثریت قریب به اتفاق زنان عالم با حجب وحیا بودن با هر کیش ومذهبی. البته منظورم مشخص است که از چگونه پوششی حرف میزنم. خوب اگر از ویوی بالا نگاه کنیم و همه کشورها را کنار هم ببینیم خواهیم دید که ماهواره ها فقط زنان ایران زمین را با مقنعه تا وسط مغز عقب رفته می بینند. این حجابه؟ کسی که معتقد به حجابه که وضع دیگری داره اونی که ساپورت میپوشه و 85 درصد موهاش از جلو و عقب پیداست خوب معلومه که زورکی یه پارچه به عرض 5-6 سانت رو سرش انداخته. مضحکه. حاصل کلام این که چه درعرصه سیاسی چه در عرصه فرهنگی و دینی با این تنگ نظری و محدود ساختن ها به جایی نمی رسیم بلکه الانسان حریص علی ما منع. جالبه مدتی پیش به یه دانشجوی بسیجی خیلی سرسخت  و البته اهل مطالعه  این تز آزادی در انتخاب حجابم را گفتم. جواب جالبی داد. گفت ممکنه 10 سال دیگه نظام به این تن در بده. اما این وسط  نظر بعضی ها جالبه. میگن ما باید بزور اونا رابهشتی کنیم؟ عجب استدلال متینی!!! میگیم در جواب که این فتوای شما با قرآن بلکه با صراحت آیات قرآن همخوانی نداره.همین

صحبت از غوغای اومدن آقای خاتمی بود . در این رابطه اینقد حرف هست و میشه استدلال کرد. من این روش که مخالف ما باید خفه بشه و ظهور و بروزی تو اجتماع نباید داشته باشه  را مطابق با قرآن و مرام اهل بیت نمیدانم. اجتهاد من این گونه هست.قسم حضرت عباس هم نمیخورم که درست میگم.شاید اشتباه کنم اما فعلا براین اندیشه ام. اینم باید گفت که اغلب آقایون اصلاح طلب  که دم از آزادی بیان میزنن وقتی قدرت پیدا کنن از راست سنتی جزم اندیش  هم تنگ نظرترند و در دیکتاتوری همانند ندارند. تجربه و بعضی حرفهای اخیرشون اینو ثابت میکنه. حرفهای حجاریان و محمدرضا خاتمی و نطق های نورانی چند سال اخیر جناب هاشمی رفسنجانی گاهی برام خیلی جالبه!!!! اینم بماند. یک مثال ساده. مثلا فردا آقای احمدی نژاد بیاد دانشگامون. همین دوستان که دیروز سوت وکف در استقبال خاتمی میزدن و منتقد اعتراض نهاد نمایندگی و بسیجی و... به آمدن آقای خاتمی هستند چه خواهند کرد؟ جز تمسخر و فحش و شعارهای سخیف کاری بلدند؟ باهمین مثال ساده میشه نشون داد کسی تاب نظر منتقد را نداره. اینجاست که من مدتهاست که فکر میکنم تو هیچ گروهی نیستم. یعنی من بتنهایی در طیف چهارم هستم. البته تعداد معدودی از دوستانم هم با من 99درصد موافقند.

با انتشار نظراتم برای دوستان و آشنایان بر خیل منتقدینم اضافه خواهد شد و هیچکه اعم از بسیجی وحزب اللهی و درمقابل سکولار و طرفداران جدایی سیاست از دین و ... با همه حرفام یکجا موافق نیستند.  هر کسی با هر گرایش سیاسی قسمتی از حرفهام را تایید میکنه و قسمتی را قبول نداره.آخه ملاکم هوچی گری چپ و راست رسانه ای نیست و تبعیت مطلق بدون اندیشه. متاسفانه من از آفتاب یزد و جماران یا درمقابل رجا نیوز خط نمیگیرم چه برسه به بی بی سی و بالاترین. بد یا خوب این منم با این طرز فکر. متاسفانه یا خوشبختانه اهل اندیشه و تحقیق و تتبعم نه اهل تقلید(بجز در احکام). مدعی نیستم بهترین نظرات دینی و سیاسی را دارم. اما مدعی هستم که باید اندیشید،حتما. البته گاهی اندیشیدن خروجی شیطانی خواهد داشت. مسئله اینست. خدایا به همه ماها رحم کن. 


  • ۹۳/۰۲/۱۰
  • سیدمحسن