هوالکافی
مقدمه: از ریز مسائل انتخابات و بحث موشکافانه درباره مناظرات میگذرم. می گذرم از داشته ها و نداشته های این دولت و موافق و مخالفینش. میگذرم از رئیس جمهور قلدری که برای رأی آوردن اِبایی از قلب بعضی از واقعیت ها ندارد و میگذرم از رقیبان دولت که از انصاف در نقد دولت خارج شده، کلی شعار عجیب و غریب آماری می دهند و لابد اگر رأی بیاورند پس از چهار سال، نتوانستنشان را به گردن دولت قبل خواهند انداخت. قصه تکراری دولت ها. مسئله من این ها نیست
طرح دغدغه: مسئله ی مهم برای من نبودِ (نه کمبود) فردی ست که سالیانی شاگردی قرآن ، تاریخ و اخلاق را کرده باشد ، دستی در کار اجرایی دارد ، در شلوغی بحث های دنیوی خود و خدای خویش را گم نمی کند و پیوندش را با حق ابدا نمی گسلد. پس از سی سال تهذیب نفس و مجاهده صلاحیت این پست را پیداکرده است تا بدردی برای انقلاب و ایران بخورد. مدیری که با جاذبه ، جدیت و قاطعیت فراوان می تواند 100 نفر نخبه علمی ، سیاسی و اقتصادی را بعنوان وزرا ، معاونین و مشاورین خویش انتخاب و مدیریت کند تا کارها اندکی به سامان برسد. سامانی بر اوضاع محرومین، اوضاع علم، تجارت سالم(نه کوبیدن بی جهت پولدار و سرمایه دار) و توزیع ثروت و...
شاکله:
کاندیدی که در تراز انقلاب باشد و در سطح توقع بنده ،در تمام سالیان عمر ندیدم هنوز همچنان
تراز انقلاب یعنی کاندیدی که متعهد شود خودش و تمامی وزرا حداکثر دو برابر پایه حقوق کارگری حقوق میگیرند. کسانی خواهند گفت مگر می شود با این مقدار زندگی کرد؟ فقط با دومیلیون ؟ می گوییم همانگونه که سی میلیون از ملت، شما نیز. اگر اوضاع خوب باشد که رفاه برای همه برقرار و در غیر صورت این فشار برای همه برقرار. چرا غیر این؟
از متن قرآن و سلوک حاکمان معصوم براحتی میتوان فهمید که هر کس مسئول شد زندگیش باید همسطح مردم عادی بلکه پایینتر باشد و سخت گرفتنش بر خود و خانواده اش بیشتر. این قانون و تعهد مسئولیت در جمهوری اسلامی ست. پست و شهرت و رانتش را میخواهند اما تعهداتش را نه
تراز انقلاب فقط همسطح بودن حقوق و مزایای مدیران دولتی و مسئولین دیگر قوا با ملت نیست، بلکه پایینتر از متوسط جامعه بودن است. بله پایینتر
تراز انقلاب آن گونه که من از تفسیر قرآن ، تدبر در سیره معصومین ،صحیفه خمینی و دل رهبری می فهمم بالاتر قرار دادن حقوق کارگر و کارمند ساده از رئیس و وزیر ، معاون و مدیرکل است. با این اوصاف کسی کاندید پست و مقام هست آیا؟ جز خُلصی که آماده خدمت با تمام قوا به نظام و انقلاب و کشور و مردم باشد بدون هیچ چشمداشت. آیا کسی هست؟
تراز انقلاب یعنی پیوند با حق نه با دار و دسته و حزب و شخص
تراز انقلاب یعنی نقد عملکرد نه شخص و شخصیت
پیوند با حق یعنی اینکه اگر صوابی در رقبا دیدید بگویید حتی در مناظره ولو به نفع رقیب و ضرر شما تمام شود چرا که مومن با حق و حقیقت عهد بسته است نه با هوای نفس و کوبیدن طرف به هر قیمتی. پیوند با حق یعنی اگر ضعفی در عملکرد خود و اطرافیان خود دیدیم اقرار کنیم. پیوند با حق و تراز انقلاب یعنی تشکیل دولتی که اعضای آن جز خدمت به مردم آنهم شبانه روزی و بی منت هیچ دغدغه دیگری در طی 4 سال حکومتشان نداشته باشند و مظلومیت و فقر دخترانشان را با "شغل شریف واردات" درمان نکنند.
تراز انقلاب یعنی مسئولیت ضمن محرومیت از تمامی مزایای عادی و فوق عادی عوام و خواص در تمام دوران مسئولیت و پس از آن
تراز انقلاب یعنی ماتم گرفتن فرزندان و اهل و عیال و اقوام با نوای "وای بر ما ، پدرمان(همسرمان، فامیلمان، فرزندمان) مدیرکل شد، وزیر و وکیل شد و دیگر از حقوق عادی خودمون هم محروم یا در مضیقه. وامی به ما تعلق نمی گیرد، آنچنان مسافرتی نمی توانیم برویم، در دانشگاه برای گرفتن مدرک بهمون سخت تر می گیرند، همیشه تو هر صفی باید آخر وایسیم و...."
تراز انقلاب یعنی مسئول بدون یک روز و شب آرامش در تمام دوران مسئولیت. کسی داوطلب هست؟
تراز انقلاب یعنی سپردن حکومت بعد از چند سال به دیگری با نوای "ایها الناس من خسته شدم داغون شدم پیر شدم زن و بچه ام کلافه شدند بگذارید سالیانی استراحت کنم تا فشار روحی و جسمی 4 سال کار در وزارتخانه ام قدری کاسته شود". اینچنین کاندیدی هست آیا؟
دولت تراز انقلاب یعنی بمحض وزیر یا معاون وزیر شدن فردی، تا هفت طایفه و نسلش محروم از رانت و امکانات ویژه دولتی، و نه جیره خوار نظام شدن ، لابی گری و رانت، پدرسوخته بازی و بیمه عمر بابت یک دوره مسئول شدن. آیا هست کسی به این تقوا؟
تراز انقلاب یعنی خرج نکردن از سیادت و شال سبز و اهل بیت برای رای آوردن
تراز انقلاب یعنی 20بار هر بار بنحوی و با اصرار کاندید نشدن (رسیدن به حکومت با التماس)
تراز انقلاب یعنی خسته و کسل و پوششی نبودن
تراز انقلابِ خمینی سیاستمداران قدرت طلبی نمی خواهد که حوادث فردا و یک ماه و یکسال و چهارسال آینده را "براحتی" پیش بینی می کنند و "براحتی" طرح و وعده در می اندازند اما بعد "براحتی" دلایلی بیاورند که چرا نشد و اتفاق نیفتاد1
تراز انقلاب یعنی نه به دولتمردان ساکن در خانه های میلیاردی بالای شهر که با کمال افتخار اعلام می کنند "حقوق ما کمتر از 12 میلیون است". وای به حال انقلابِ محرومین با این دولتمردانش
تراز انقلاب یعنی نه به دولتمردانی که جت اسکی و آموش تفریحی خلبانی فرزندانشان ترک نمی شود
مسئول تراز انقلاب یعنی شهید صیاد که وقتی با تلفن محل کار تماس شخصی می گرفت می سپرد از حقوقش کم کنند
تراز انقلاب یعنی وزیر با پایه حقوق کارگری و شبانه روز کار کردن
آیا داوطلبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری هست هنوز همچنان؟
1: قسمتهایی از یک جمله منتسب به چرچیل
پ.ن: متن سختگیرانه توصیف خواهد شد از بس دوریم از.... بماند
پ.ن 2:
عبداله جوادی:حضرت فرمود چرا در جایی که مسئولیت آنجا به عهده تو سپرده شده بود حضور نداشتی و چرا مواظب نبودی چه کسی میخواهد غارت کند؟ تو چرا حوزه استحفاظی خودت را ترک کردی رفتی جای دیگر کار آنها را انجام بدهی در حالی که آنجا برای خودشمسئول دارد. اینها را به کمیل فرمود، با اینکه کمیل از اصحاب خاص حضرت بود. فرمود شانه و دوش قوی نداشتی که این بار را به دوش بکشی آن دوش قوی این بار را می کشد، این بار مسئولیت را رها کردی و رفتی، این رابه کمیل میگوید! حالا این حرفها حرفهای روز هم هست! به مسئولین ما هم همین حرفها را فرمود. وقتی نیرومند نبودی کسی از پهلوی تو هیمنه ای احساس نمیکند! هیبتی نداری که درآن بترسند. تو نه حق مردم را اَدا کردی نه حق رهبر را ادا کردی، نه حق امیر را ادا کردی نه حق مصر را ادا کردی این نقدهای وجود مبارک حضرت امیر است نسبت به کمیل. بنابراین اگر کسی اهل دعای کمیل بود دلیل نیست که او بتواند کشور را خوب اداره کند و حوزه استحفاظیاش را خوب اداره کند! دعای کمیل، ضروری و نافع است، اما برای کسی که بخواهد مسلح بشود مدیریت هم حتمی است. یعنی داشتن قدرت و توانایی مدیریت در پذیرش مسئولیت ها ضروری است
پ.ن3: مسئولین نظام ما از تفکر خمینی و رهبری 200 سال عقبند پ.ن4: کاش مسئولین نظام قبل ار پست و مسئولیت یک دوره حکمت متعالیه می خواندند
پ.ن5: کاش مسئولین نظام قبل ، حین و بعد پست گرفتنشان با "مناجات" مانوس بودند تا محبت دنیا اینجوری خودشان و حوزه تحت نظارتشان را نابود نکند
پ.ن6: احراز صلاحیت پست دولتی در هیچ نظام و کشوری به اندازه ایران سخت نیست بدلایل ارزشهای الهی و جهت توحیدی انقلاب
پ.ن7: رضا داوری اردکانی: من هم چنانکه میدانید انقلاب را دوست میدارم و سالها فکر میکرده ام که در انقلاب و با انقلاب است که شاید بتوان از نیست انگاری و ستمی که با نظم جهان عجین شده است، گذشت
پ.ن8:
من از "انقلاب" برای رهایی از نیستی های مدرنیته ناامید نیستم هنوز همچنان