...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

  هوالغفور

بازم یک ماه کامل گرسنگی روزانه  بی آنکه یک روز آن را  روزه باشم به پایان رسید و من بی آنکه ماه رمضانی داشته بشم به عید فطر رسیدم

بازم مثل قبل انتظار سال بعد و حسرت امسال که گذشت

خدایا پس کی قراره من فقط یکی از فرصت هایی را که در اختیارم می گذاری دریابم؟  

خدایا پس  کی قراره بعد سه دهه عمر بالاخره من یه عید فطر داشته باشم؟  عید فطر بعد سی روز مراقبت روزانه و تهجد شبانه    یعنی اون روز میرسه؟

پ.ن:

بسم الله الرحمن الرحیم
عمده مطلب که از زمین و آسمان بزرگتر است، ماه مبارک رمضان است.
فرزندانم که شنیده ام مریض هستید ، هر سه از روزه اجتناب کنید.
بیائید یک روزه ای بگیرید که بر همه واجب است حتی بر مریض بستری و آن هم روزه گرفتن از حرام و گناه است که در تمام عمر افطار ندارد ولو یکبار هم که باشد ممنوع است.
و عوض دعاهای جوشن کبیر و امثالش، سکوت از یاوه و بیهوده گفتن، بسیار عمل خوب و نتیجه ی عالی دارد و بدون آن ، نماز و دعاها خیلی  فایده ندارد.
پدر استاد فاطمی نیا
  • ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۳:۴۹
  • سیدمحسن

هوالغفار

امروز ظهر خبری که برای من ناگوار بود مرا به قبل 20 سالگیم برد آن زمان که بعد از گذر از "قمیشی"، خلوت من با واکمن و هدفونی در گوش و چرخ کوهستان و  آهنگ"کجا بودم کجا رفتم کجایم من نمی دانم" از "حبیب" می گذشت. بله "حبیب" دلها به رحمت خدا رفت. مردی که همیشه موقر بود و موقر می خواند و البته هرکسی را راه انس با او و شعرهایش نبود. "حبیبی" که پدر مرحومم با ترانه "مادر" او  گریست و مادرم اعتراضی  معمولا به پخش آهنگای او در خانه با صدای بلند نمی کرد(برخلاف سیاوش و داریوش و غیره). حبیبی که" شهلای من کجایی" را از ته دل خواند و آن را ماندگار کرد. از خیلی از خواننده ها بعد مدتی گذشتم اما هرچند خیلی کمتر ولی هنوزم ترانه های او برایم دلنشین است ترانه ای مانند "قوی زیبا" را

خدایش رحمت کند.

  • ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۲۷
  • سیدمحسن
یا غیاث المستغیثین

فراقم سخت می آید و لیکن صبر می یابد
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

پیامک: 17 
  • ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۰۹
  • سیدمحسن

هوالکافی

قسمتهایی قابل انتشار! از یک دلنوشته یک ماه پیشم:


آنگاه که در مزخرفات متوهمانه ی مدرنیته مدرک و تحصیلات مثلا عالی، زیبایی بدنی گاها تصنعی پوچ، مسکن و مرکب قرض و وامی  برای فخرفروشی بیشتر ونه ...، سرمایه و ملک در اولویت(بلکه هدف  و نه وسیله ) قرار می گیرد ...

... خداباوری و معاد باوری، اصل نایاب صداقت در زندگی مشترک، حیا و وفاداری اونم در این وانفسای متبرج زمانه، هنر کمیاب گذشت و همسرداری، عطش مطالعه و خلوت در این جلوت روزگار، گوشی برای شنیدن همسر و نه همکار و همکلاسی دختر، شوخ طبعی و حسن خلق و... همه و همه به حاشیه می رود(یعنی تمام چیزهایی که برای آرامش یک دختر واجب است هر چند شایدکفایت نکند ) این چنین است که ...

 بله زمانه ای  که آنها، این ها را کمرنگ کرده و از اهمیتش می کاهد، .....

اینکه محبوب کجا و محب کجا، هیهات

این همه عظمت محبوب(محبوبی که نیامده) را حقارت محب تاب نیاورد 

خدایا هفتاد صفحه دلنوشته را همین جا متوقف.


 پ.ن: نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم         نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم



  • ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۱
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

یا رسول الله تو باید دست مرا تو این ماه بگیری به خودت نزدیکی کنی

یا رسول الله چقد دلم برات تنگ شده برای نجابتت برای نگاهات برای مظلومیتت برای گریه هات

 یا رسول الله تو باید نگاهی به ما بکنی 

یا رسول الله هیچی نشده همین جوری خسته شدم میخوام بیام پیشت

بعض از دوستانم طعنه می زنند که پی روزی حلال و ادای قرض هایم در تلاشم و میگن کاسب شده ام و اهل دنیا, میگن تو که دنیازده نبودی!! این کج فکری منو اذیت نمیکنه اما  یا رسول الله تو شاهد باش که من نمیخوام ذره ای تعلق به مال این دنیا داشته باشم چرا که سرتاپا با دنیا و مافیها غمم و یک نگاه و لبخند ترا به خودت سوگند نمیدم عالم و مافیها را بگیرم چه رسد به... اما مگر گریزی از طلب روزی حلال هست؟

 یا رسول الله کسی که محبت ترا ندارد چه دارد و کسی که دل ترا بدست آورد و ترا یاری کرد در این ماه شعبان دیگر چه ندارد!

  یا رسول الله میشه أن تسامحنی و ترحمنی و....

یا رسول الله من نه رجب را حفظ کردم نه شعبان را دارم نه ترا و نه امیدی به ماه رمضانم هست

یا رسول الله کمکم کن تو این ماه شعبان اعمالم را درست کنم با تو آشتی کنم ...

یا رسول الله حسی درونم میگه کاش محسن نماز قضا نداشتی یکپا می ایستادی که میخوام برم، از این دنیا ....  

یا رسول الله آن زمان که دیگرانم مرا در آغوش دنیا می پندارند ظاهرا خندان و پر انرژی, تو خود میدانی که چقدر با دنیا غمینم و در جمع دلگیرم  و مشتاق خلوت اتاق خودمم و تنهایی خودم و قرآن کوچک و مفاتیح و انبوه کتابهایم

یا رسول الله ....کاری که کردم را ندیدی و خوبی هایی که نداشتمو دیدی! و پیش مردم بزرگم کردی

یا رسول الله تو کجا و ما کجا، هیهات...


یا رسول الله!

بـارها زیـر همه قـول و قـرارم زده ام

دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد


پ.ن:
خدایا کمکم کن تو ماه رجب  که تموم شد رفت !!! اعمالم را درست کنم با تو آشتی کنم  سر سفره تو بنشینم

پ.ن2: 
آشکارا نهان کنم تا چند   دوست می دارمت به بانگ بلند
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۰۹
  • سیدمحسن

هوالتواب

خدایا

ماه رجب امسالم هم گذشت

 نه نماز شب نه روزه نه ذکر نه عبادت نه طول سجده نه حتی نماز قضامو خواندم

خدایا  کمکم کن تو این ساعت باقی مونده از ماه رجبت  با تو آشتی کنم سر سفره تو بنشینم

خدایا امسالم رجب از کف رفت و تا سال بعد فرصت میخوام چرا که ازدست دادن ماه رجب جبرانی نداره


  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۵۰
  • سیدمحسن
هوالغفار
خدایا ماه رجبی نبوده که طوفانی شروع نکرده باشم و ماه رجبی هم نبوده که مراقبتم از یک سوم ماه تجاوز کرده باشه
خدایا این منم و آخرین فرصتی که تو در اختیارم قرار داده ای
خدایا بدجور به این ماه دل بستم خدایا ابدا نمیخوام اونو از دست بدم
الهی یه نگاه بمن کن تو این ماه، ببین بعد سه دهه عمر به چه روزی افتادم
ای سیدی آقای من...
امید نداشتم به این ماه رجب برسم با اون همه گناهی که من کردم
حالا که رجبت را دیدم دوباره ماه رمضانت را هم می خوام
یدفعه دیگه..فقط یدفعه
خدایا می فهمی یعنی چی معتذارا نادما را
خدایا مقرا مذعنا معترفا را

راستی خدایا هیهات،  بعیده، من باور نمی کنم که تو مث منی را رها کنی و رجبم را از من بگیری  
سیدی 
آقای من 
اللهم مولای    
سیدی سیدی 
کمکم کن تو این ماه رجب با تو آشتی کنم و سر سفره تو بنشینم
خدایا با فجائعی که من به بار آوردم امید نداشتم راهم بدی 
خدایا...

پ.ن:

تحسین یک عده مرا در عجب انداخت

رفتم پی مردم خدارا دادم از دست

مستی بعد از معصیت دارم!نه توبه

از بس گنه کردم حیارا دادم از دست


پ.ن2: ماه رجب 

پ.ن3: ماه رجب

  • ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۵۲
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

علی جان!

 تویی مثبت بی نهایت

و منم منفی بی نهایت


پ.ن: 

میان ما و شما عهد در ازل رفته است    هزار سال برآید همان نخستینی

چو صبرم از تو میسر نمی شود چه کنم؟    به خشم رفتم و بازآمدم به مسکینی

به حکم آنکه مرا هیچ دوست چون تو به دست    نیاید و، تو بِه از من هزار بگزینی

  • ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۵
  • سیدمحسن

هوالقادر

پرسید سه دهه عمر و ازدواج نکردنت هنوز همچنان عایا چرا؟

گفتم:

در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
  • ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۰۶
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

علی جان خسته شده ام از بس گفته ای  دوریت مرا یک دلیل دارد و بس، گناه...گناه

  اینقد سخت نگیر ترا خدا، دنیایی نیستا

 والا!


پ.ن: إن المحب لمن یحب مطیع

پ.ن2: 

والله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست


  • ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۲۰
  • سیدمحسن

هوالکافی

  • سرنوشت خود را در کنترل خویش بگیر، وگرنه دیگری اینکار را خواهد کرد
  • وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد
  • راه رسیدن به‌ثروت، بی‌شمار است؛ یکی از هموارترین آن‌ها قناعت است
  • دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن
  • آسانترین راه برای از بین بردن افتخارات خودستایی است
  • شجاعت پس از احتیاط یکی از شرایط مهم سعادت است
پ.ن:منبع: سایت تایم دات آی آر به نقل از متفکران غربی


  • ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۱۷
  • سیدمحسن
هوالکافی
  • در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد
  • خداوند وقتی می‌خواهد کسی را فاسد سازد، او را به‌همه آرزوهایش می‌رساند
  • در عجبم از آدمی، که خویش را بیش از همه دوست می دارد، با این حال نظر خود نسبت به خویش را از نظر دیگران نسبت به خویش، سبکتر می شمرد
  • انسان گرگ انسان است. البته «گرگ ها یکدیگر را نمی خورند» و این خود نشان می دهد که گرگ نسبت به گرگ «رفتار انسانی» دارد
  • وقتی که از تلف‌کردن آن لذت می‌بری، وقت تلف‌شده نیست
  • برگ‌های کتاب به منزله بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز می‌دهند
  • همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و من می گویم بر پیران هم
پ.ن:منبع: سایت تایم دات آی آر به نقل از متفکران غربی


  • ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۹
  • سیدمحسن

هوالکافی
  • اگر نمی‌خواهیم بازیچه‌ی دست هر فرومایه‌ای و مایه‌ی ریشخند هر تهی‌مغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دست نیافتنی بمانیم
  • وقتی که مسأله پول پیش می‌آید، همه پیرو یک کیش و آئین می‌شوند
  • به این دلیل این همه به طبیعت وحشی و آزاد علاقه داریم که این طبیعت هیچ نظری درباره ی ما ندارد
  • مشکلات حاصل از پیروزی دلنشین‌تر از مسایل حاصل از شکست است ولی آسان‌تر از آن نیست
  • برای ازدواج، تلاش کن. اگر همسرت خوب باشد، خوشبخت می شوی و اگر همسرت بد باشد، فیلسوف می شوی
  • مطالعه یگانه راهی است برای آشنائی و گفتگو بابزرگان ِ روزگار که قرن‌ها پیش از این در دنیا بسر برده و اکنون در زیر خاک منزل دارند
  • کار یعنی هر چیزی که مجبور به انجام دادنش باشید و بازی یعنی هر چیزی که مجبور به انجام دادنش نباشید
  • یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ قیمتی نمی‌توان بازگردانید، اما با دادن چند قطعه پول ناچیز می‌توان تجارب تمام عمر بزرگترین عقلای عالم را تصرف کرد

  • ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۱۰
  • سیدمحسن

هوالکافی
  • باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی‌دانید
  • برای کشف اقیانوسهای جدید باید شهامت ترک ساحل آرام خود را داشته باشید
  • اگر خاموش باشی تا دیگران به‌سخنت آورند بهتر از این است که در حال سخن‌گفتن دیگران خاموشت کنند
  • مراقب بی ثمری زندگی پرمشغله باشید
  • بدترین نفرت ، گاهی از عشقی عمیق نشات می گیرد
پ.ن:منبع: سایت تایم دات آی آر به نقل از متفکران غربی


  • ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۳
  • سیدمحسن

هوالهادی

  • یک «دروغ» دنیا را دور می زند و به سر جای اولش برمی گردد؛ ولی در همین زمان یک «حقیقت» هنوز دارد بند کفش‌های خود را می‌بندد تا حرکت کند.
  • اگر «چرا»ی خویش را برای زندگی داشته باشیم، با هر «چگونه»ای خواهیم ساخت
  • کارهایِ بزرگ را همه دور از بازار و نام‌آوری کرده‌اند. پایه‌گذرانِ ارزش‌های نو همیشه دور از بازار و نام‌آوری زیسته اند. بگریز، دوستِ من، به تنهایی ات بگریز! تو را از مگسانِ زهرآگین، زخمگین می‌بینم. بگریز بدان‌جا که بادِ تند و خُنَک وزان است
  • آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می شود، اما او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است؛ زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند
منبع: سایت تایم دات آی آر به نقل از متفکران غربی
  • ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۰
  • سیدمحسن
هوالکافی

خدایا "تنم" ، "منم" را در نمی یابد تنی که عادت به تنبلی دارد و منی که سرکش و بی قرار است،
خدایا "تن" و "من" در وجودم همراهی ندارند و این معضل برایم سخت جانکاهست،
خدایا چه بسا آروزهایی که "من" دارد و "تن" در راستای آن ها قدمی بر نمی دارد،
خدایا تنم بر منم مسلط است به حدی که منم نیز عین تنم داره میشه ، بیخیال و بی غیرت و راکد
خدایا منم قادر به راه اندازی تنم نیست و این چنین است که روزها بر من بی حاصل می گذرد
خدایا منم گاهی متعالی میشود اما تنم او را اجابت نمی کند
خدایا آروم آروم دارم به مرگم نزدیک میشم تنی که می میرد منی که هست و هست و هست، تن را به خاک می سپارم منم را به که بسپارم؟
پ.ن: سهراب الاغی را دید که یونجه را می فهمید من اجسامی را می بینم که روح را نمی فهمند، "تن" هایی که درکی از "من" ها ندارند

پ.ن2:خدایا زندگی من فاقد چیزهایی ست که آدمای اطرافم اغلب دارا هستند
خدایا در زندگی من چیزهایی ست که حتی یک از صد اطرافیانم دارا نیستند
خدایا من با چیزهایی شادم که دیگران انسی با اونا ندارن ودیگرانم با چیزایی سرگرمند که من حسی نسبت به اونا ندارم
خدایا این منم و آن هم آنها

 پ.ن3:خدایا کاش میشد یدفعه فقط یدفعه برزخو ببینم اما برگردم 

  • ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۰۱
  • سیدمحسن

هوالکافی

خدایا کارهای فوق العاده ای را در زندگیم شروع کرده ام که هرگز هیچکدومو به پایان نرسانده ام

خدایا من همیشه آغازکننده خوبی بوده ام اما فرجام دهنده خوبی نه، از درس و ورزش و پول تا توبه و جبران و سلوک و برنامه های تهذیب نفس و...

خدایا داستان همه یکیست، آغازی خوب بدون ایصال مطلوب

خدایا توبه از دانستنهایم که به عمل مبدل نگشت تا به نتیجه ای منتهی شود

خدایا تویی پاسخ بی چون و چرای همه ی ابعاد وجودی من، خدایا اینک تویی و مسئله های بی جواب و پرونده های باز من، 


پ.ن: از هر چه نه از بهر تو کردم، توبه      ور بی تو غمی خوردم، از آن غم توبه

        وآن نیز که بعد ازین توبه کنم         گر بهتر از آن توان، از آنهم توبه


پ.ن2:

خدایا...

شرم بر من اگر حریم تو پیش چشمان من شکسته شود  

خدایا تویی شکوه همیشه پابرجای من در دل التهاب دوران های زندگی من

خدایا ایستاده ام به جنگ رودررو با نفسی سرکش 

خدایا خنجر از پشت می زند ابلیس...


پ.ن3: بازهم توبه شکستم بگذارید فقط     بازهم فرصت یک توبه ی دیگر برسد

پ.ن4:

  خدایا آغازهایم بی پایان بود اما مرا حین عجز، یأس نیست. پس...

دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم       کبوترانه در این آستانه پر بزنم

به ناامیدی از این در نمی روم هرگز     اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم






 

  • ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۶
  • سیدمحسن

هوالغفور

  • زیاده روی در فروتنی نوعی از (همان) خودستایی ست  روایت از معصوم علیه السلام

  • ارسطو در جواب معترضان به اینکه چرا حرمت استاد خود افلاطون را نگه نداشته است و او را نقد کرده، گفت: افلاطون را دوست دارم اما به حقیقت بیش از افلاطون علاقه دارم

  • زندگی بی محور و فاقد اصل، نتیجه ای جز فرو رفتن در تناقضات و مبارزه با خود در بر ندارد.  علامه جعفری

  • به خدا قسم، اگر بخواهم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا مى‏ رود و همه احوال او چگونه خواهد بود مى ‏توانم. ولى مى‏ ترسم درباره من عقیده ‏اى پیدا کنید که به رسول الله (صلى الله علیه و آله) کافر گردید. ولى آن رازها را با یاران خاص خود در میان مى ‏نهم که آنان را بیمى از کفر نیست  خطبه 175 نهج البلاغه
  • ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۱
  • سیدمحسن

هوالقادر

از 88:

  • « به نام تو. خدایا توبه من نه از ترس بی آبرویی، نه از بابت تحصیل و ورزش و عزت و...، نه از جهت آبروی بیشتر نزد مردم، نه از جهت توفیق به ادامه ی تحصیل، نه بابت افزایش رزق مادی و موفقیت در ازدواج،........نه از...نه از.... بلکه بخاطر خودت، خوبی خودت و ادا نکردن حق خداوندی ات. 

       توبه می کنم تا موفق شوم خودم را از قید و زنجیر گناهان گذشته رها کنم

       توبه می کنم تا روزی بر من فرا رسد که با آنچه نام گناه بر خود دارد بیگانه شوم»

        ...ادامه دارد      صفحه 19 اردیبهشت88

  • «خدایا دانستم که بی تو هیچم. خدایا باید قهرمان میدان مبارزه با نفس اماره شوم» ص17تیر
  • «خدایا فهمیده ام و بیشتر به من بفهمان که چه گناهان عظیمی کرده ام و چه غفلت های مکرر و پی در پی داشته ام... خدایا، خدای خوب دیگه ذهنم به جایی قد نمی ده، اصلا راه حل چیست؟ چرا من..... چرا؟ چرا؟ جواب تو چیست؟ با من حرف بزن با قرآنت، با لسان امیرالمومنین ، با لسان خضر راه، خدایا خیلی توقعم از تو با این همه فضاحت که به بار آوردم بازم زیاده....عقلم میگه تو خدایی خودت را کردی من نفهمیده ام لیس للانسان الا ماسعی را و نفهمیده ام نظم را....»  ص7 شهریور 
  • ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۰
  • سیدمحسن

هوالغفور

  • گاهی اگر انسان 100تومان خرج کند اسراف کرده ولی گاهی اگر 100 میلیون هم خرج کند اسراف نکرده
       باید ملاحظه کند چه چیز را در برابر خرجی که کرده بدست می آورد

  • گالیله که توانست با تلسکوپ های اولیه دست ساز خود ستاره ها را رصد و کشف کند از ضعف بینایی رنج می برد!!

  • دوای جهالت های بشری سوال است. بیایید آنچه را نمی دانیم سوال کنیم و تا بتوانیم سوال ها را بی جواب نگذاریم.  علامه جعفری
  • ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۴
  • سیدمحسن

هوالغفور

  • ببخشید شما  انبردست دارید؟

داریم ولی یکی از همسایه ها امانت گرفته

اما گویا قرار بود جمعه پس بدهد

بله اما هنوز نیاورده

اسم آن همسایه را بگویید خودم می روم از او بگیرم

نه! حالا که دانستی بدقولی کرده، غیبت می شود، صبر می کنیم تا خودش بیاورد یا خودم می روم می گیرم

می گویم: نیست در شهر مردی بدین حد از مراقبه  .. نیست...


  • برخی از عالمان بزرگ اخلاق تصریح کرده اند که درخواست مالی از دیگران در شرایط عادی و برای کسی که وضعیت او به حد اضطرار نرسیده حرام است
میگویم: کسی  30 40 میلیون از کس دیگری قرض گرفت تا ماشین ایرانیش را مبدل به خارجی کند

  • علی بن ابیطالب خطاب به عمروبن حمق خزاعی: « ای عمرو! کاش در لشکر من صد نفر مانند تو می بود»
می گویم: خوشابحالت عمرو...خوشابحالت
  • ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۴۳
  • سیدمحسن

هوالقادر

 از 87: 

  •  «برنامه ریزی برای تدوین کتاب قرآن و علوم طبیعی (به زبان ساده و قابل فهم برای همه) » فروردین 87
  • «علی به کمیل:" ...مصاحبت فراوان تو با ما سبب شده است که ترا به چنین نعمت و کرامتی سرافراز کنیم". پس من استدلال می کنم به این حرف مولا و می گویم اگر ما نیز مصاحبت دائم و رابطه نزدیک پیدا کنیم با امامان معصوم(خصوصا علی ع) چیزهایی را به ما یاد می دهند که شاید خیلی ها بلد نباشند» اردیبهشت 87
  •  «سالهاست که با خدا می گویم و از صمیم قلب دعا می کنم که مرا از دست دوستانم که با هم اختلاف دارند دروغ می گویند سریع تهمت می زنند و مرا حل المسائل قرار می دهند و گلایه هایشان را به من سرازیر می کنند و مرا در غیبت می اندازندو...نجات دهد. ای کاش.... ادامه دارد... ای کاش این همه دوست و این همه محبوبیت و مقبولیت نداشتم» شهریور 87
  • ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۰
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

همین جوری هم جمع کردن ما خیلی سخت شده آقا

حالا دیگه به این گوشه دنیا یک نگاهی کن یه بیچاره داره صدات میکنه یه ورشکسته

ده سالی میشه که راه خونتو گم کردم تو هم آدرس های سخت سخت میدی


پ.ن: آزاد کسی ست که در قید محبوب است و دیگر هیچ

پ.ن2: مِی خواهم و معشوق و زمینی و زمانی   کو باشد و من باشم و اغیار نباشد

  • ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۲
  • سیدمحسن

هوالغفور

علی بن ابیطالب:

«فتدارک مابقی من عمرک ولا تقل غدا بعد غد فانما هلک من کان قبلک با قامتهم علی الامانی و التسویف...»

....اگر سابقین هلاک شدند بخاطر این بود که امروز و فردا می کردند...

امروز و فردا


پ.ن: یک شب به طاعت تو نیاورده ام به صبح   بیهوده رفت روز و شب و سال و ماه من

  • ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۰
  • سیدمحسن

هوالقادر

اسفند است و خانه تکانی و بناچار  زدودن غبار روزمرگی از کتابهایم 

اواخر اسفند است و طبق معمول تمییز کردن اتاقم که بجای سه ساعت سه روز طول می کشد 

نظافت قفسه کتاب ها طبق همیشه زمان بر است چون مرا یارای گذشتن بسادگی نیست الا به باز کردن و تورق و نگاه اجمالی و حسرت بر گذشت عمر به بیحاصلی 

گریزی از  رجوع به سررسیدهای سالیان عمر نیست ،چیزی که هم شیرین است هم زجرآور! 


از 89: 

  • «تا آن زمان که دریافت قلبی یا ... از پذیرش و راه دادنم در ابتدای مسیر انسانیت دریافت نکرده ام کسی مرا خندان نخواهد دید. باید از این همه فجایعی که بار آورده ام دق کنم و بمیرم. توبه را نمی شکنم تا مهر تاییدی از غفور رحیم ببینم» صفحه 17 اردیبهشت
  • « امروز شهادت مادری که از او بشدت دورم.  در اوج آشفتگی، بی نظمی، دوری از خدا،ترک مسلمات، اوج اضطراب، نهایت عقب ماندگی همه جانبه، در اوج بی ارادگی،در اوج و نهایت نابسامانی، اوج گیجی و ندانستن، دانستن و عمل نکردن، عمل کردن و نداشتن اخلاص، دور از قرآن، اهل بیت، نهج البلاغه، تفسیر، عرفان، فلسفه، فیزیک، کاراته، روح و جسم سالم، بدور از همه ی پاکیها و فضائل و آکنده و اشباع از رذائل و زشتیها، در یک کلمه در اوج حسرت از تمام روزها و هفته ها و ماهها و سالهای زندگیم به سوی خدایا تو بر می گردم. با جبران فریضه، ادای فریضه و تحول و احیای صبح، غضب و کنترل آن بواسطه چهارده معصوم و با شفاعت نماز حضرت زهرا. باشد که اصلاح شوم بزودی ان شالله»   صفحه 27 اردیبهشت
  • «خدایا کمکم کن تا اراده کنم و دنیا را در این بعد حیوانیش سه طلاقه کنم» ص 30 مهر
پ.ن: محاسبه
پ ن2: گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان   نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
  • ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۶
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

با توجه به جمیع شرایطم در سال 94:

می گذشت از در مسجد نفس آلوده سگی
گذر خویش به کوی تو به یادم آمد


 پ.ن:

ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم     که روزگار حدیث تو در میان انداخت

  • ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۱
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

 ده دوازده ساله دارم فکر میکنم که آخر مرا میخریم یا نه؟ 


پ.ن:

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قِسم چشم صورت ایمانم آرزوست
  • ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۶
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما     اکنون تویی و مساله های همه ی ما

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است    جرمی که نوشتند به پای همه ی ما

ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم    اما تو بکش خط به خطای همه ی ما

در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم   سوزانده شدن باد سزای همه ی ما

... سخت است فراق تو برای همه ی ما

شعر از فاضل نظری
پیامک 6  
تلگرام 26


  • ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۴:۰۷
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

یا علی!

 من زیرکانه والبته تن پرورانه لذت رفاقت با تو را میخواهم و بس

 انگار نه انگار که تو امامی و من پیرو و تبعیتی بایدم


پ.ن: ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما

        اکنون تویی و مسئله های همه ی ما


  • ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۹
  • سیدمحسن

هوالعزیز

خدایا محاسبات من نشان میدهد که سالهای اخیر به گونه ای زیسته ام که گر هزار هزار توبه کنم هنوز گناهکارم

خدایا محاسبه کردم دیدم 94 بدترین بود در تمام عمر، بدترین و بی ادب ترین حضور در محضرت 

خدایا امشب صفحات اول سررسید امسالمو که ابتدای سال 94 نوشته ام را تورق کردم دیدم نوشته ام:

  • ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۱۱
  • سیدمحسن

هوالهادی

نوشتم:یک انسان مصمم گروهی را به حرکت در می آورد و گروهی خروشان جهانی را تکان خواهد داد

 نوشت: یک انسان مصمم گروه لیانشاپو را تشکیل میدهد و این گروه به راهزنی خواهد پرداخت!

جوابیدم:

لیانشانپو هرگز راهزن نیست دیگه این حرفو نزن  ناراحتم کردی


نوشت:چیه عشق این راهزن جماعت رو داری

لینچان ورژن خاور دور

مراد بیگ ورژن خاور میانه


و بحث اندکی ادامه داشت

-------

مراد بیگ دزد بود ولی عاقبت بخیر شد ولی لینچان  از ابتدای عمر کمر همت به مبارزه با ظلم بسته

مختص این زمانه نیست که گاهی مجاهدین دست از جان شسته که برای ملت و اعتقاد خود در برابر مظاهر طاغوت می ایستند در حکم استکبار "تروریست" خوانده می شوند

در این زمانه نیز "حزب الله لبنان" تروریست است اما داعش و عربستان و صهیونیست نه!!

بله همیشه در حکم "کائوچیو"، "لینچان و گروه لیانشانپو" راهزن است 

این قصه همیشگی تاریخ است

و همچنان ادامه دارد

"مراد بیگ" ها هم ستودنی هستند و در اواخر عمر به "لینچان"ها ملحق می شوند

"مرادبیگ مجاهد" و "احمد شاه مسعود برخاسته" افضل مِن "نیکان نشسته"

والا



  • ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۱
  • سیدمحسن
هوالقهار


هیچ گاه حساب کتاب آخر سالم برایم خوشایند نبوده؛ دلیلشم واضحه
هیچ گاه به برنامه ریزی هایم برای سال آتی اطمینان ندارم؛ دلیلشم واضحه
خدایا هیچ گاه "مشارطه" مرا به "مراقبه" نرساند تا "محاسبه" ای در کار باشد

پ.ن1: نیمه ی اول اسفند امسال اینقدر حرف داشتم که ترجیحا دادم اصلا ننویسم!
پ.ن2:
عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم   دید مرا که بی توام گفت مرا که وای تو

  • ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۶
  • سیدمحسن

هوالکافی

  • امروز :  
 نوبت 116 ام متعلق به ماست، تابلو نوبت حاضر در داخل مطب پزشک را 101زده

می پرسم از منشی که چقدر طول میکشه تا نوبت ما بشه؟ با اطمینان میگه نیم ساعت چهل دقیقه دیگه!

میگم یعنی متوسط ویزیت هر بیماری دو یا سه دقیقه؟

رو به جمعیت حاضر در سالن انتظار که حدود سی نفری بودند کردم و گفتم بنظر شما یک متخصص نباید حداقل بیست دقیقه برای شنیدن1 عرایض بیمار و چک کردن همه چیز جهت تشخیص وقت بگذاره؟

کسی همراهی نمی کند، همه مات و مبهوت نگاه می کنند. بنا به تجربه غیر این را پیش بینی نمی کردم!

مادر صدا میزند بنشین درست نیست سرو صدا راه نینداز

رو به جمعیت صدا زدم تا وقتی که ما ملت ایران نمی توانیم حق خود را داد بزنیم چپاول می شویم(قبل انقلاب از طرف خارجی ها بعد انقلاب داخلی ها) 

مادر میگه برو داخل ماشین بنشین تا نوبت من بشه و اصلا اینجا نیا دیگه

تو راه برگشت مجابش کردم که جامعه ما به این داد و بیدادهای آرام و منطقی محتاج است و اضافه کردم که الان تو ایران دزدتر و کثیف تر از برخی پزشکان متخصص وجود ندارهٰ کسانی که سلامتی ملت را با مادیات معاوضه می کنند به سادگی آب خوردن؛ کم نیستند در اطرافیانمان کسانی  که خود زخم خورده یکی از همین شاهکارها هستند. سکوت بهتر بود یا اعتراض؟ نمی دانم

  • چند شب پیش ترمینال جنوب:
؛ ملت سرگرم تماشای فیلم سینمایی؛ نگاهی به ساعت میکنم می بینم ده دقیقه به ده است،  از صندلی ام برخاستم و  گفتم کسی نیست که معترض باشه؟ سرگرممون کردند الان 50 دقیقه از ساعت حرکت گذشته ها!  با راننده بحثم شدٰ اصرار داشتم بلیطم را میخوام پس بدهم بالاخره با عذرخواهی حل شد. از کل جمعیت مسافرین فقط یک جوان همراهیم کرد 
براستی باید سکوت می کردم یا اعتراض، ولو خیلی موثر نیفتد 
  • دو هفته قبل:
به راننده میگم اینجور که تو داری رانندگی میکنی من در سه دهه عمر که  تو راهم و مسافر ندیده ام ، گفت:" ترسویی! من جان خودم برام مهمتره مطمئن باش می فهمم چطور رانندگی می کنم!" گفتم  همین دیگه بد گفتی جان مسافرین باید برات مهم تر باشه و دعوا یخورده شدیدتر شد...دعواهای اتوبوسی از نوجوانی تا هم اکنون ادامه داره از بعد طلوع آفتاب برا نماز صبح ایستادن گرفته تا گرم نبودن ماشین و تاخیر در حرکت و سیگار کشیدن راننده و...
اغلب هیچکس همراهی نکرد 
سکوت بهتر بود یا اعتراض؟ نمی دانم
  • دو ماه پیش:
میان دانشجویان سلف دانشگاه داد میزنم آهای آقایون کسی معترض این غذا نیست؟ جوجه های خامی که معلومه داره با عجله پخت میشه. شما اصلا می تونید اینو بخورید؟ غذامو با سروصدا پس دادم و رفتم ساندویچ گرفتم. همه دانشجویان زل زده بودند نگاه می کردند. یکی گفت سلف دوربین داره حراست نیاد دنبالت؟ 

 و امثال اینها مکرر تکرار شده و احتمالا آینده

همیشه به هم میگیم این اعتراضات مدنی کوچک و بزرگ فایده ای نداره و موثر نیست اما من من احتمال تاثیر2 را  قبول ندارم گاهی صبر کرده گاهی بیرون می ریزم.

سکوتم هم ناشی از چیزدیگری بوده نه بدلیل این تفکر نادرست.


خدایا مرا از سرکشی بی مورد بازدار و کلام و رفتارم را در جایگاه حق بنشان تا آنچه را باید، بگویم وآنچه را نباید، نه.

خدایا بعضی همیشه ساکتندٰ  بعضی همیشه دائم االنق و غرغرو ، من نه اینم نه آن

خدایا بنگر و مواظبم باش که کی کجا چگونه ام



1: اصلا  گوش دادن پزشک به بیمار خود با حوصله کافی در درمان جسم موثر می افتد بگذریم که  تشخیص بدون دانستن سیر بیماری و سوال و جواب های فراوان اغلب حاصل نیاید.

2: همچنان که بعضی گفته اند 

---------------------------------------------------------------

پ.ن: آخر قصد من تویی، غایت جهد و آرزو      تا نرسم، ز دامنت، دستِ امید نگسلم



  • ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۰
  • سیدمحسن

هوالکافی

نمی توانم این روزها بنویسم و از ابراهیم تمجید نکنم او که هرگز برایش تاکنون ننوشتم

حاتمی کیا و ما ادرئک حاتمی کیا

مردی به زیبایی ایمان به بزرگواری مومن به کیاست مختار، به صداقت ابوذر و به پایمردی عمار

مردی  که در میان ظلمات مدرنیته بروز ماند اما اصالت و ایمان خود را گم نکرد

مردی که قریحه و ذوق داشت اما قرتی نشد، کراوات1 نزد، جایزه اونطرف وسوسه اش نکرد و تلفیقی از هنر و ایمان بود. 

مردی کاریزماتیک، هنرمندی مسلح به آنچه که باید، در متن دنیا اما فارغ از دنیا و دلبسته به اسلام و انقلاب

گویا برای من آوینی دارد تکرار می شود


پ.ن: سلام استاد: نظرتون درباره ابراهیم حاتمی کیا چیه؟

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده؛ ابراهیم حاتمی‌کیا را مظهر شعورِ تاریخیِ انقلاب اسلامی می‌دانم که می‌داند باید ما را از زیر سیطره‌ی فرهنگ مدرنیته در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی بیاورد؛ ولی بدون مقدس‌بازی‌های معمول و بدون احساسات ژورنالیستی و افراطی. موفق باشید 

1: اصطلاح خاص منه بمعنایی که درذهنم دارم یچیزی تو مایه تسلیم و سازش و ترس و راحت طلبی نه خود کروات پارچه ای که از اونم متنفرم البته. مثلا سالها پیش برای "فتح" در مقابل "حماس" این اصطلاح را بکار می بردم هر چند بعدها حماس نیز آنچنان حماسی و منصف باقی نماند.

  • ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۶
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

علی جان اصلا از کجا مطمئن بشم تو به این بدکاره گوش میدی؟ 


پ.ن: بلای عشق تو بر من چنان اثر کردست     که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم

      قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند   میان آن همه تشویش در تو می نگرم
  • ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۰
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

هر چی زمین خوردم بسمه

 دیگه به دادم برس

نذار بدتر از این که می بینی بشم


پ.ن: لطفی ای پاکیزه دامن دست ما بر دامنت   تا در این دوران وانفسا نلغزد گام ما

  • ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۴۵
  • سیدمحسن

هوالتواب

خدایا نگاهی کردم دیدم نامم "محسن" اما گفتار و کردار و افکارم "نامحسن"

و این گونه است که اسم با فعل ناهمگون است


پ.ن: اوان جوانی کسی به من یاد نداد که:

گر بمیرد طالبی در بند دوست  سهل باشد، زندگانی مشکل است


  • ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۵
  • سیدمحسن

هوالغفور
  • «عامه مردمان مشتاق دیدار انسان های بزرگند و اگر دقایقی چند از نزدیک دانشمند یا شاعر  یا حکیم بزرگی را ببینند یا با او صحبت کنند همه عمر از آن به افتخار یاد می کنند و اغلب آرزو دارند که ای کاش ما در زمان فلان حکیم یا شاعر یا قدیس یا یپامبر می بودیم و از نزدیک با او صحبت می داشتیم و گاه از رسیدن به حضور بزرگان با الفاظ پرشگوه مانند باریافتن یا افتخار حضور داشتن یاد می کنند در حالی که انسان های بزرگ خود در آن اطاقهای کوچک که قفسه کتاب نام دارد در انتظار ایستاده اند تا به حضور هر کس که ایشان را راه دهد باریابند و آدمیان اغلب به سبب اشتغالات باطل و ازدحام تعلقات خاکی فرصتی برای دیدار با ایشان ندارند.»  جان راسکین

  • درباره ی این جمله بوعلی که گفته " مَثَلِ علی (ع) در بین اصحاب پیامبر (ص)، مَثَلِ معقول در بین محسوس است" از اصغر طاهرزاده سوال کردم، جواب داد:  حرف جناب بوعلی در فضای تفکر فلسفی، حرف بسیار دقیقی است از آن جهت که می‌خواهد بگوید وجود مقدس علی«علیه‌السلام» نسبت به بقیه اصحاب مثلِ عقل در بدن است که در صورتی انسان درست از بدن خود استفاده می‌کند که به عقل رجوع داشته باشد. موفق باشید
پ.ن:  نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم         نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
  • ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۲
  • سیدمحسن

هوالشاهد

  • مثل همه دانشجویان، کارمندای سازمان و ما و دیگران یکشنبه و دوشنبه که تدریس داشت وقت ناهار ایستاد تو صف  نوبتش بشه غذاشو بگیره بخوره و بعد ظرف غذاش را مثل بقیه برداره ببره تحویل بده،  کسی که سالیانی را در شتابدهنده GSI آلمان مشغول به تحصیل و تحقیق بوده و در زمینه فیزیک شتابدهی جزء معدود متخصصین ایرانی ست و دکتر صالحی زمان بازدید از مدرسه را هفته پیش کلاس ایشان انتخاب کرده بود و تدریس فوق العاده هیجانی و پرانرژی را داشت 

         بله No difference

        مقایسه کنیم با رفتار بعضی سیاستمداران و حتی کارمندان یا روسای عادی دولتی و غیره، علم در تواضع و سادگی ست و لاغیر


  •  صالحی طی سخنانی کوتاه در جلسه یکشنبه عصر هفته پیش گفت تقاضای همکاری علمی از بزرگترین مراکز تحقیقات و آزمایشگاه های دنیا بقدری زیاد داریم بعد برجام که موندیم کدومو انتخاب کنیم(نقل به مضمون). عین عبارت ایشان این بود که قبلا از اونطرف بام الان از این طرف داریم میفتیم و صحبتهای دیگر که علمی - سیاسی بود و بماند

  • یادم آمد از آبان ماه سال جاری در سازمان همایش یکروزه ای بود و عده قلیلی پذیرفته شده بودند اونجا حین مراسم از دو نفر از فیزیکدانان پیشکوست ایران تقدیر شد یکیشون صحبتایی درباره تحریم و لزوم ارتباط بادنیا و غیره گفت و نتیجه گرفت که بدون ارتباط بین المللی نمیشه پیشرفت کرد و آزمایشگاه بزرگ مقیاس داشت و غیره ...    در ادامه  جوانی که از متخصصین و پیش قراولان چشمه نور ایران (سینکروترون ملی) هست گفت همه این ها قبول اما من از وقتی دنیا اومدم تحریم بودیم و نمیشه تحقیق را رها کرد به این بهانه و گفت تو همین دولت قبل که تحریم بودیم  فلان و فلان از استنفورد و ام آی تی و ...آوردیم ایران و همکاری داشتیم هرچند سخت بود و نتیجه گرفت حتی با وجود تحریم هم میشه کارهایی کرد و...


  • این هفته از بعضی آزمایشگاه های آی پی ام، واحد کرج، و چند پژوهشکده داخل سازمان تهران بازدید کردیم. انصافا با دست خالی و حتی بدون تجربه اما با انگیزه کارهای بزرگی را کردند که همچنان در حال انجام برای اتمام است. یک مهندس مکانیک که در قسمت آر اف امپلی فایر کار میکرد در جمع دو سه نفره ای گفت از سال قبل بودجه را ندادند و گفتند فعلا فقط مطالعه کنید و طرح حتی برای 100 میلیون خوابیده از پارسال. مثل روز روشنه که این دولت خیلی دلش برای پیشرفت علم نمی سوزه مخصوصا با این رکود، در این وانفسا باید قدر آدمایی چون جواد لاریجانی و دکتر صالحی را دونست که دانشمند متصل به سیاستمداران هستند. همه جای دنیا همینه، دانشمندان با سیاستمداران رایزنی می کنند و مفصل توجیه می کند پروژه های بزرگ پرخرج علمی را تا بالاخره بودجه بگیرند.

  • بزرگوار خوش اخلاق و باسوادی که فیزیکدان مورد تحریم ایرانه(البته بود!) و الان هد شتابدهی ایرانه چند روز پیش تو سازمان میگفت میان سیاستمداران، نایب رئیس مجلس آقای ابوترابی از ابتدای در جریان قرار گرفتن بسیار هوادار و پیگیر و مشتاق این پروژه عظیم علمی ایران بوده، جالبه که  ایشون حتی عکس این روحانی را تو پاور پینت معرفی طرح چشمه نور ایران  آورده بود.

 پ.ن: پروژه های بزرگی چون سرن و هایپر و ایتر و غیره چند ملیتی هست و حتی چندین قاره ای،  بی ارتباط با دنیا محاله بشه در عرصه هایتک پیشرفت کرد، این بدیهی ست اما مسئله اینه که آیا راه هایی نیست که ضمن حفظ استقلال سیاسی و عدم عقب نشینی از گفتمان اصیل انقلاب که ظلم ستیزی و احیای هویتی برپایه مکتب دینی در برابر باتلاق و منجلاب مدرنیته می باشد با دنیا ارتباط علمی هم داشت؟ حتما راه هایی هست. یکیش ایده داشتن و سخت کار کردن در داخل و رسیدن به تراز علمی روز دنیاست تا یجورایی جهان علم ایران را بپذیرد و موضع دانشمندانشان از سیاستمدارنشان جدا شود و مشتاق همکاری بشوند

من برای این حرف خود دلایلی دارم هر چند ظاهر کلام کمی غیرمنطقی بنظر می رسد



  • ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۲
  • سیدمحسن

هوالهادی

سالیانی ست که:

سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد   خاک سر هر کویی بی فایده می بیزم

  • ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۹
  • سیدمحسن

هوالکافی

دیشب مردی موقر  و میان سال در سرمای ساعت ده شب شمال تهران  با دستانی بین دوپا کز کرده نشسته بود بیرون متروی تجریش 

تابلویی مقوایی جلوش بود:

کار منزل تان را انجام می دهیم هر زمان هر مکان هر کاری  که باشد


پ.ن: این یک پست نیست، یک دنیاست. 

گاهی باید بود و دید  نجابت و مظلومیت و عجز  را

  • ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۴۶
  • سیدمحسن

هوالرئوف

...این فردا که شما حواله می دهید نیست در عالم

همش امروز است

محمد شجاعی 


پ.ن:1

رو آر سوی ما که سوی تو رو کنیم

وز غیر ما به سوی تو رو آورد بلا !


پ .ن2:

الهی، از من برهان توحید خواهند و من دلیل تکثیر

حسن حسن زاده

  • ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۹
  • سیدمحسن
هوالشاهد

تعصی الاله و انت تظهر حبّه
هذا لعمری فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لاطعته
إن المحب لمن یحب مطیع

منتسب به امام باقر علیه السلام

پ.ن:تو معصیت خدا میکنی اظهار محبت هم مینمایی؟
به جانم این جزء افعال عجیب است
اگر حب تو حب راستین بود از او اطاعت می کردی
دوست دارنده مطیع محبوب است

بعدا نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
ان المحب لمن یحب مطیع 
والسلام
  • ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۰
  • سیدمحسن

هوالکافی

چند ماه پیش یکی از خوانندگان ناشناس وبلاگ طی ایمیلی نوشت برایم:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام آقای ...

بنده یکی از خوانندگان وبلاگ شما هستم. تبریک میگم بهتون بابت وبلاگ پربارتون. من با معرفی  خود شما در سایت عتبه با این وبلاگ آشنا شدم. و از اون زمان خواننده پرو پاقرص مطالبتون هستم. تقریبا تمام پست هاتون رو هم خوندم! البته من این آشنایی رو اتفاقی نمیدونم چون از طریق این وبلاگ من با استادی آشنا شدم که شاید کمبودش رو در در تمام دوران عادت زده ی زندگیم حس میکردم(استاد طاهرزاده رو میگم). و الان افتادم تو سیر مطالعاتی استاد تا خدا چه خواهد.

  • ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۳۳
  • سیدمحسن

هوالانیس

خدایا امیرالمومنین فرمود حب الله نار لا تمر على شى الا احترق1 

می پرسمت پس کو سوز و کشش محبتت؟ 

فرمود نور الله لا یطلع على شى الا اضاء2

می گویمت داد و بیداد ...

فرزند صادقش فرمود:حب الله اذا أضاء على سرّ عبد أخلاه عن کل شاغل3

می گویمش هر گونه مشغولیتی الا آنچه باید باشد 

و فرمود کل ذکر سوى الله ظلمه

می گویم پس تمام من ظلمت است

خدایا بابت خودم تاسف می خورم وقتی می شنوم که  رسول الله فرمود المرء مع من احب 


پ.ن: ایمان را این گونه تعریف کرده اند که احدی را نبینی مگر اینکه رسول الله را بیش از او دوست داشته باشی لا یؤمن احدکم حتى یکون الله و رسوله احب الیه مما سواهما

1:محبت به خدا و عشق به حق آتشى است که بر چیزى نمى‏گذرد مگر آن که مى‏سوزاند

2:نور خدا بر چیزى طلوع نمى‏کند مگر آن که روشن مى‏کند

3: دوستی خدا چون بر ضمیر بنده ای بتابد او را از هر دل مشغولی و سرگرمی باز می دارد

4:هر یادى جز خدا تاریکى است

  • ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۹
  • سیدمحسن

 هوالکافی

عقل می‌گفت که سهم من و تو دلتنگی است     عشق فرمود‌: نباید به مساوا برسد‌!


 گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگر...    درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد


شعر از شاعر

  • ۱۹ دی ۹۴ ، ۰۰:۲۲
  • سیدمحسن

هوالمحبوب

دلتنگم برای آن که باید باشد اما نیست

چرا نیستی؟ 

کجایی؟ 

به کی مشغولی؟ 

پس من چه؟ 


پ.ن:و اما بعد

 فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ

 وَ السَّلَام



  • ۱۸ دی ۹۴ ، ۰۳:۰۳
  • سیدمحسن

هوالکافی

درباره متن زیر کسی نظرم را خواست که جواب را با عجله نوشتم (چون فرصت کافی نداشتم) و البته میشد خط به خط جواب مستدل و بهتری داد اما در جواب آنی همون وقت من نکاتی هست کلی که اگر در نظر گرفته بشه جزئیات راحت تر بررسی خواهد شد.


 از پدر پرسیدم برای چی انقلاب کردید؟

پاسخ داد:

برای اسلام 

  • ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۷:۰۲
  • سیدمحسن

هوالکافی

امشب برادرم در تلگرام ازم خواست جواب شبهه زیر را برایش بفرستم:


سوال(شبهه):

  • ۱۵ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۱
  • سیدمحسن

هوالشهید


سالیانی ست که آهنگ بیدارباش موبایلمه


پ.ن: چه می جویی؟


پ.ن2:جواد نوشت:
اللهم الرزقنا...
دلم برای شهدا تنگ می شود....
کجایی شلمچه؟
کجایی معراج الشهدا؟
کجایی اروند کنار؟
کجایی فتح المبین؟
کجایی طلاییه؟
کجایید شهداء؟
کجایید؟
حواستون به من هست؟دارم داغون میشم؟یه نگاهی؟یه صدایی؟یه دعوتی؟چیزی....
کجایی پایگاه شهید عاصی زاده؟
منو بردی روزهای خوب زندگیم...
دلم گرفت....
راهیان نور بطلب....
  • ۱۳ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۰
  • سیدمحسن