...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

چند روز گذشته

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ

    هوالکافی

    پرسیدم:

    سلام استاد ببخشید اینقدر راحت و گستاخانه سوال می پرسم لطف خدا من جواب را بلدم اما جواب شما کجا و جواب من کجا؟ سوال را به شکل مطرح شده برای خودم از شما می پرسم

    " چرا باید برای شخصی بنام حسین بن علی عزاداری کنیم و یا اصلا این حادثه در کربلای سال 61 هجری در سرزمین دیگری و در ملیت و قومیت دیگری چه اهمیتی داره برای ما ایرانی ها یا ملل دیگر وقتی بدانیم که دو گروه یا دو شخص یا دو قوم سر مسئله حکومت یا بیعت یا هرچیز دیگری دعوا راه اندختن و یکی قویتر بوده یکی ضعیف تر و طبیعتا یکی از طرفین کشته میشه؟
    میگید آزادگی و حریت و زیر بار ظلم نرفتن و شجاعت و این حرفا خوب ما هم میگیم این چه حرفیه؟ یک کسی حاکم بوده تو یک کشوری عده ای حکومت او را نپذیرفتن و قبول نکردن بیعت اون حاکم را و حکومت هم طبعا اونا را تعقیب و دنبال و بعد دعوا و بعد کشته شدن از طرفین و نهایتا تمام شدن غائله؟ 
    سوال اینه اگر معصوم بودن یکی از طرفین را نپذیریم به لحاظ سیاسی چجور میشه اینو پذیرفت و چرا تا به این حد اهمیت داره؟کربلا و عاشورا یک دعوای داخلی بوده به ما چه؟ به ما ایرانی ها چه؟ به اروپایی ها چه مربوط؟ ولو اینکه یکی بر حق بوده و مظلوم و در قلت و دیگری زورگو و قلدر و با خشونت؟"


    جواب:

    باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده هم بر روی آیاتی است که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را معصوم می‌داند و در قرآنی که هدایت بزرگ خداوند است برای کلّ بشر، چشم‌ها را متوجه‌ی عصمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کرده تا انسان‌ها در زندگی زمینی خود گمراه نشوند و شیعیان با هوشیاری خاص خود متوجه این قاعده شده‌اند، وگرنه اگر دعوای دو گروه از قوم عرب بود و راهی برای امروز ما در آن باز نمی‌شد چه اصراری بود که ما بر روی آن تا این اندازه متمرکز شویم؟! موفق باشید

    پ.ن: جواب با شاهد گرفتن قرآن داده شده نه با چیزی که من درخواست کرده بودم، بنظرم پاسخی که نزد خودم هست بهتر باشه از  این جواب استاد طاهرزاده هر چند اشاره ایشان نیز بسیار مهمه آن جا که از "باز شدن راهی برای امروز ما" گفته اند 

    *************************************************************************

    بچه همدانه و دانشجوی ارشد الکترونیک بهشتی، لیسانس هم نفر اول دوره اش شده و یجورایی خیلی زرنگ و مستعد، زنگ زده حلالیت می طلبه میگم چه خبره؟ میگه بعد دفاع ارشد یک دوره جند ماه باید ببینیم و بعد میرم سوریه 

    میگم شوخی میکنی یا جدی؟ واقعا میخوای بری؟ میگه آره چرا که نه دو تا از دوستام هم در راه دفاع از حرم حضرت زینب شهید شدن؟ با تعجب می پرسه می پرسه مگر دوستان همشهریت نرفتن کسی که برات عجیبه؟ به شوخی(شایدم جدی) میگم یزد ما که نگو فقط ملت بفکر "اقتصاد" هستن و بس. او را مصمم دیدم در این انتخاب بهش گفتم اهم مهم کن و اینکه الان تو وظیفت چیه؟ گفت خوب فکر کردم 
    گفتم... گفت... گفتم... گفت.... در آخر اشاره ای کردم که حالا میخوای بری مواظب باش قضیه "تکلیف" و "نتیجه" ظرایفی دارد هدف شهادت نباشه هدفت مقاومت و نابودی دشمنان اهل بیت و سالم برگشتن باشه اما هرچه قسمتت شد همان ان شالله خیره و بیشترین تاثیر را خواهد داشت.
    ***************************************************************************

    هفته اخیر سمیناری با عنوان "ماهیت دوگانه فن آوری ها" توسط آقای یاسر خوشنویس  از پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فن اوری  در پژوهشکده لیزر دانشگاه بهشتی برگزار شد. از پژوهشکده مهندسی محور و فلسفه گریز ما این مهم بعید بود و البته استقبال کم بود و چند دانشجو و فقط دو استاد حضور داشتند. بحث رسید به اینجا که به نقل از دانشمند غربی می گفت از میان تکه چوب های خشکیده ای که در راه یک کوهنورد درکوه قرار می گیرند یکی توسط آن فرد انتخاب می شود و بعنوان عصا قرار  می گیرد و به تدریج به  این سوال اساسی رسید که آیا کارکرد ساختار را عوض می کند یا خیر؟ و اساسا تاثیر  ساختار و کارکرد روی هم چگونه ست؟ بعد از حرفای یک آرشیتکت مسن حاضر در جلسه که از بیرون پژوهشکده برای حضور درجلسه آمده بوده بود به عنوان اشکال بر نظریات مطرح شده  بحث "قابلیت قابل" و "فاعلیت  فاعل" را پیش کشیدم که مورد توجه سخنران جلسه قرار گرفت و مثالی را که خود ایشان در مورد آسپرین حین جلسه آورده بودند را یادآوری کردم و گفتم بعید است کارکرد آسپرین که در دهه های گذشته برای انعقاد خون بوده حالا طی گذشت زمان به سرماخوردگی مبدل شده ساختار آن را عوض کرده باشه بلکه این پتانسل بالقوه در آسپرین بوده اما صد سال پیش کشف نشده بوده و الان مورد توجه قرار گرفته و یا همان مثال تکه چوب خشکیده در مسیر یک کوهنورد که بعنوان  عصا مورد استفاده قرار می گیره نیز از همین دست است، پتانسیل و "قابلیتی" در تکه چوب بوده که با کمک یک "فاعل" به عصا تبدیل شده و نظر به مبحث "وجود" در فلسفه نمی توانم تغییر ساختار را در نتیجه تغییر کارکرد قبولدار بشم که سخنران با تایید تلویحی حرفام در انتها گفت این مبحث بازه و نتیجه ی قطعی نرسیده اند و در این باب نظریات مختلفه .





  • ۹۴/۰۸/۱۲
  • سیدمحسن