...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

دنیای این روزای من 4

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ

دنیای این روزای من  برای اولین بار عمیقا و کاملا جدی درگیر انتظار برای ظهور شده. وقتی داعش را می بینم، وقتی اخبار چندین ساله  اردوگاه مخوف اشرف را مطالعه کردم، وقتی جهل از نوع سنی،شیعی،مسیحی،یهودی را می بینم. وقتی بی اعتقادی و انکار واضح ترین وضوحات عالم یعنی خالق مهربان را می بینم، وقتی جشن فرزندآوری دو مرد همجنس گرا با کمک رحم اجاره ای را می بینم!، وقتی مرور می کنم خبر چند سال پیش را  که یک زن اروپایی با 600-700 نفر مرد طی چندین ساعت متوالی در یک روز ... و بعد تو مصاحبه اش میگه خدا راشکر که موفق شدم رکورد قبلی فلان زن را بشکنم و دهها مرد را هرکدام در عرض 30 ثانیه ...، (راستی چه بر سر انسانها و غیرت و عفت بشری  اومده؟) وقتی اینا را می بینم انتظارم برای ظهور حضرت رنگ جدیدی می گیرد.


دنیای این روزای من درگیر جنایات بی سابقه عده ای مجاهد،زیرک،شجاع،شهادت طلب، عالم به همه چیز اما همچو خوارج کافر و معاند با خدا و پیامبر خدا در رأس با کمک لشکری از احمق ترین پیروان تاریخ جهان شده. راستی همه  باید بریم با خلیفه مسلمین بیعت کنیم!  آدم کش ترین آدمهای تاریخ به اسم اسلام و با نام و پرچم محمد که "رحمة للعالمینه" سر می بُرند و به زنان و حتی پسران تجاوز می کنند. چی بگیم والا. من همه ی این مصیبت ها را از چشم امریکا و انگلیس نمی بینم اما اینم بگم که اوباما واقعا هاروارد درس خونده بود. بعکس بوش  احمق که مسلمانان را متحد کرد اوباما بخوبی تونست جبهه را کاملا عوض کند. چند سالی میشه که درگیری دنیای اسلام  دیگه مبارزه با اسرائیل نیست. مسلمونا با خودشون درگیرند. حزب الله لبنان چند برابر جنگ 33 روزه با اسرائیل در جهاد با این کثافت های عوضی برای جلوگیری از اسارت مجدد حضرت عشق؛حضرت زینب، شهید داد. داعش کاملا هدفمند داره عمل میکنه هر چند حماقتهای عجیبی هم دارن که بجای تثبیت موقعیت خودشون مرتب به جاهای خارج از قلمرو خود سرک میکشن و دائم کشورها را تهدید میکنن که این افراط برخلاف محتاط بودن القاعده و مشی بن لادن در گذشته است. فتنه سوریه و عراق بعیده به این سادگی حل بشه. کلا همه جهان اسلام رو هم دره. من بی آمار میگم اما احساسم اینه که به اندازه مرگ و میر عادی یک روز یک کشور اروپایی، در عراق و سوریه بعضی از روزها مسلمان توسط مسلمان  کشته شده است. این همه فتنه با لاپوشانی  به کمک یک جام جهانی فوتبال. هم ظهور داعش هم حمله مجدد اسرائیل به غزه. فارغ از دین و اعتقادات فلسطینی ها یک کودک 5-6 ساله که هیچ اختیاری در محل تولد خود نداشته به کدامین گناه اینجوری قتل عام میشه. بدتر از قتل اینکه بعضی دو پا یا دو دست خود را در نوجوانی از دست میدن. حتی تصور این که عمری اینجوری باید زندگی کنن جانکاه است. دنیا در برابر اعدام یک مفسد اقتصادی یا یک متجاوز به نوامیس  در ایران صداها به اعتراض بلند می کنه اما اخبار  کودک کشی در فلسطین به گوشش نمیرسه.             


 یکی میگفت هر سال یک جشنی برگزار میشه تو یک کشوری که تمام پورن استارها و کمپانی های مربوط جمع میشن تا بهترین فاحشه ها را با تفکیک در انتخاب بهترین در فلان و فلان عضو از بدن انتخاب کنند، این را مقایسه می کنم با پاکی و غیرتمندی قاطبه زنان عالم از هر کشور و از هر دین و آیینی قبل از قرن بیستم. زمانی 1 درصد جامعه زنان عالم این کاره بودند حالا اگه فرضا بگیم 30 درصد اینجوری شدن یا تمایل بسمت ناپاکی دارند گزاف شاید نگفته باشیم. وقتی آمار عجیب خودکشی در آمریکا را می بینم(بله همون آمریکایی که تو علم 500 سال از ما جلوتره،نتیجه ماتریالیست غیر از این نیست چه در ایران چه در جهان)، وقتی به لجن کشیدن دنیا را توسط مذهبی های دنیا می بینم.(جورج بوش،تونی بلر، القاعده، طیف وسیعی از احمق های داعشی،سنی های متعصب الازهر که شیعه های مصری طعم چند هفته حکومتشون را دیدند، بوکو حرام  دختر دزد در نیجریه و... همه مثلا مذهبی اند). دین برای این اومده بود؟ برای داغون کردن نسل بشر یا برای تربیت بشر و  اتمام مکارم اخلاق؟  راه دور نروم، وقتی خود مرکز پنداری خود ماها،بچه مذهبی ها را می بینم، وقتی آبروی دین بردن توسط امثال خودم را می بینم، شاید خیلی جزئی بنظر برسه اما برای من مهم است این که دو تا از مذهبی ترین دانشجویان دکتری دانشکده مون ترم قبل که یک کلاس مشترک باهم داشتیم با جوراب و سرپایی سرکلاس حاضر می شدند. دوستم دماغش را می گرفت و میگفت نگاه کن. اینم از نماز خوناتون!! بگذرم. وقتی رها کردن تدریجی دین از طرف جمعیت قابل ملاحظه ای از ایرانیان را می بینم، وقتی کم کم دلسرد شدن طیف مومن جامعه را میبینم بیش از پیش آرزوی ظهور حضرت حجت میکنم. حداقلش اینه که حاکمیت اسلام با محوریت صلح و همزیستی مصالحت آمیز مسلمان و مسیحی و شاید حتی بی دین در کنار هم قطعی ست. ظلم قطعا ریشه کن خواهد شد. ما انتظار سر کار نرفتن و خوردن و خوابیدن و تحمل سختی عبادت را نکشیدن و بی تلاش هیچ مشکل مادی  و معنوی نداشتن نداریم. برداشت ما از ظهور این گونه نیست. همه چیز سیر طبیعی ست. منتها عقل ها کاملتر گشته و ظلم ریشه کن شده و جنگ ها و آدم کشی ها به پایان خواهد رسید و نعمت ها صد چندان. و چه آرامشی بهتر از این برای وجدان های بیدار. همین که پس از ظهور قطعا و یقینا  زنی به اجبار مورد تجاوز قرار نمی گیرد کفایت می کند در خوبی های ظهور. یادمون بیاد از چند زنی که در شهر موصل عراق پس از تجاوز خودکشی کردند. راه دور نروم، تجاوز عراقی ها به زنان خودمون در هویزه ابتدای جنگ و... . 

دنیای این روزای من درگیر انتظار جدیدی برای ظهور حضرت شده. اینکه وجوه مثبتی هم هست. وقتی می بینم موج اسلام گرایی در اروپا را. محجبه شدن مدل و رقاص و بازیگر و خواننده زن عجیب نیست؟ این که فلان محقق اروپایی سالها پیش گفته بود که اروپا به اسلام آبستن است راست گفته بود. وقتی پا عقب گذاشتن ایرانی ها و آمادگی بیش از پیش مصر و لبنان و پاکستان و یمن و بحرین و افغانستان را می بینم.( اغلب زنان افغانی حتی بعد حمله آمریکا به کشورشون و آزادی از اجبار به حجاب طالبانی، دست از حجاب سنتی شون یعنی چادر و روبند برنداشتن). وقتی رویکرد دینی و صفای باطن دهه 70 و 80ی ها را نسبت به دهه 60ی های پُر و کم خاصیت و لات و لوت می بینم، وقتی اربعین 20 میلیونی را می بینم آرزوی وقوع ظهور هر چه زودتر ...

وقتی کم کم بدتر شدنم را می بینم، می ترسم اگه ظهور خیلی طول بکشه سرانجام خودم نیز... . هیچ اطمینانی به هیچ کس نیست. برای هم آرزوی عاقبت بخیری می کنیم خوبه، اما یادمان میرود که "والعاقبة لِلمتقین"

اصولا وبلاگ جای "وِر زدن" است (بخوانید شعار دادن)، اما قلباً احساس  می کنم که دنیای این روزای من به انتظاری مقدس می گذرد. وقتی بی خاصیتی در تحصیل و جابجایی علم با مدرک و معدل را می بینم، وقتی عدم توجه استاد به یادگیری و عطش او را به مقاله دادن دانشجو می بینم (این موضوع سر درازی دارد باشه برای بعد)، وقتی تاثیر علم را بجای خضوع در افزایش غرور آدمها می بینم. وقتی بی سوادی استاد و دانشجو را مشاهده می کنم، وقتی می بینم  افسردگی دختر و پسری که نشاط و همدم یابی خود را در فیس بوک و شبکه های اجتماعی می جویند، وقتی از صبح تا شب دویدن بشر و نفهمیدن برای چه و برای که را می بینم، وقتی جستجوی  آرامش را توسط ملت در کلاس یوگا و موسیقی می بینم، هنگامی که موج افسردگی را در مذهبی و غیر مذهبی می بینم. مذهبی بخاطر دین باوری صرفا لفظی و عدم تاثیر عملی دین در زندگیش ، بدلیل بی تفاوتی به دستورات دین و بدلیل فراموشی اینکه "ألا بذکر الله تطمئن القلوب"، غیر مذهبی بخاطر دوری از فطرت خود و عدم باور  اینکه "با یاد خدا قلب ها آرامش می گیرد"، وقتی مدل شدن پسران جوان در دنیا و سوء استفاده های این چنینی را میبینم (مثلا اشک ریختن دختران ایرانی از شدت عشق جاستین بیبر روانی یا همین ارسلان قاسمی و...)، وقتی عدم امکان ساخت فیلم در جهان بی استفاده از جذبه بدنی زن جوان (چه  فیلم ایرانی چه خارجی) را می بینم. وقتی مرگ عده ای در دنیا (حتی درایران) طی برگزاری جام جهانی فوتبال از شدت علاقه به تیمی را می بینم! وقتی مسخ شدگی بشر و جابجایی ارزش و ضد ارزش را، معطل ماندن امر خدا روی زمین را توسط بی دین و بادین می بینم، می گویم کاش بشریت هرچه زودتر با ظهور منجی از این ظلم به خود و دیگری رها شود.

 دنیای این روزای من نه به عشق حضرت حجت(که لایق نشدم و بعید است بشوم)، بلکه به نیاز به حضور پررنگ او یعنی ظهورش میگذرد. مسئله اینست.

  • ۹۳/۰۴/۲۴
  • سیدمحسن