...تا أوابی حفیظ

...تا أوابی حفیظ

ترتیب زمانی نوشته ها را از بایگانی ماهانه بیابید
......................................................................
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو یا ... بیش از این بهر چیست؟

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

امشب فهمیدم

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۳ ق.ظ

امشب فهمیدم خیلی بی سوادم

امشب فهمیدم خیلی ضعیفم

امشب فهمیدم خیلی کم مطالعه ام

امشب فهیمدم یا باید بمیرم یا باید عوض بشم و با جدیت کار کنم

امشب فهمیدم که حتما حتما باید  "اصول فلسفه وروش رئالیسم" را  بخوانم و  با گزیده و پراکنده خوانی به جایی نخواهم رسید.

امشب فهمیدم اطلاعات جسته گریخته معرفتی را که سالها پیش بدست آوردم دیگر کافی نیست. این بحث برایم لازم بود. غرور اطلاعاتم مرا گرفته بود. این بزرگترین جهل بود. جهل توهم دانستن.

امشب فهمیدم که خیلی در عبادت و ترک معصیت کوتاهی کردم تا این که به اواخر عمر رسیدم و مختصر شهود و کشفی نداشتم تا یقینی حاصل گردد.

امشب فهمیدم با  وجود چند سال تفسیر کار کردن و مطالعه کتب اخلاقی، تاریخی و اصول و عقاید هنوز خیلی جوجه ام برای جواب به شبهات.

امشب از 10 شب تا دقایقی پیش(قریب به 4 ساعت) با دوستم که دانشجوی دکترای دانشگاهمون است بحث کردم اما نتونستم ترا خدایا اثبات کنم .ناراحتم. نتوانستم خیلی خوب از اسلام دفاع کنم

نتوانستم شیعه خوبی برای امام صادق باشم أین هشام بن حکم؟ کجاست مفضل؟ کجاست محمد بن مسلم؟ أین مومن طاق؟ کجاست...  طرف دنبال لج بازی نبود. من ضعیف عمل کردم.

خدایا با وجود این که تقریبا هیچ شبهه یا سوالی را بی جواب نگذاشتم اما باز از خودم و بحثم خیلی راضی نیستم... راضی نیستم . آخه  چرا بجای تیله بازی و کفتر بازی دهه دوم عمر و رفیق بازی و گذران بیهوده عمر دهه سوم عمریکبار ننشستم مفصل درباره فلسفه غرب و اندیشه کسانی چون اسپینوزا و هایدگر و کانت و ... مطالعه کنم و بفهمم و بدانم آنچه باید.

چرا یکبار ننشستم "برهان صدیقین" را درست مطالعه کنم.

چرا  حداقل برهان نظم و برهان علیت را مرور نکردم تا درست حسابی یادم باشه.

اگر نبود لطف تو  خدایا که جوابهای ابتکاری و خاص خودم را ارائه بدم هیچی نداشتم برا جواب. اگر نبود ذکر نکاتی از زندگانی ائمه معصومین و ارجاع از  زندگانی و سلوک فردی و اجتماعی مخلوقاتی چون امام صادق و امام رضا به خالق هستی  (از آیه پی به آفریننده آیه بردن)، دستم خالی بود. اخیرا زیاد پیدا شده اند کسانی که بشدت به اخلاقیات پایبندند( یا اینجور نشون میدن) اما خدا و وحی و قرآن و پیامبر و معاد را بکلی رد می کنند. میگن میشه خوب بود و اخلاقی زندگی کرد اما مذهبی نبود. چیزی که بنظرم طرفداران عقلانیت و معنویت در داخل آن  را تئوریزه می کنند و امثال اسپینوزا مدتها پیش. این حرف درست و غلطه. جواب هایی دارم و دادم. جواب های که قبلا جایی ندیدم و بنظرم شاید جدید باشه و جالب، هر چند اثباتش  ساده نیست. اینجا بنای بیان کردنش ندارم. میگن مذهب به صدام و بن لادن و یهودی های متعصب آدم کش ختم میشه. چقدر مشکل میشه جواب. میگویم درست و غلطه این حرف. هرچند من بنا نیست خلط کنم مباحث را. اما مسئله اینست که فقط صرف دینداری و اطمینان خودم کافی نیست. خوب اینها باید جواب داده بشه. بگذریم از این مسئله و شبهه خیلی قدیمی چند صد ساله که خداباوری را زاییده ترس می دانند.این حرف نیز درست و غلطه. مدتها بود که ذهن مرا این سوال که اولین بار در کتب شهید مطهری دیدم به خود مشغول کرده بود. این مسئله ترس عامل خداباوری. خدا را شکر برای من حل شد. بگذرم.

اگر نبود حماسه سیدالشهدا و اونجور عشق بازی عجیب و غریبش با خدا که تا ابدیت راه عشق بازی با خالق و خاک شدن در برابر او را گشود چی را و کی را برای نمونه امکان عشق به خدا فراتر از اثباتش داشتم ارائه بدم. حسین علیه السلام موحدان عالم را تا ابد شرمنده خود ساخت. حسین جان به خدا قسم تو یک تنه  آبروی همه یکتاپرستان و نه فقط مسلمانان عالمی. تو ثابت کردی خدایی هست و ماورایی و معادی. تو خود گفتی و خودتم  ثابت کردی که  إن الحیاة عقیدة و جهاد. بنفسی أنت یا سیدالشهدا با این شاهکارت که نظیر نداره تو عالم. دریافت های عجیبی از سیدالشهدا و حادثه عاشورا دارم که به توحید ربط اساسی دارد. اینم بماند.

خدایا شکرت که من از وجود  معصوم پی به تو بردم .تو را به وجود آنها شناختم، هرچند شناختم هنوز در مراحل دبستانی یک شناخت است.

اما بهر حال این ها دلیل نمیشه که این اطمینانم به تو  و حقانیت محمد بن عبدالله ( درود خدا بر او)  برای همه چیز کفایت کند؟ این جوان ها حقیقت طلبند نه معاند. من نمی توانم از احساس قلبی و اینکه وجود خدا برایم از روشنایی روز روشن تر است دلیل بیاورم. باید با ادبیات مناسبی صحبت کرد. باید مطالعه کرد و دلیل داشت و احتجاج کرد. جدال أحسن برای همین ها ست. گاهی لذتی بالاتر از هدایت خودم یا یک جوان دیگه نمی بینم. بله هدایت خودم با فکر و استدلال آوردن برای خودم. جدا از خداناباوران که انصافا تعدادشون  تو جامعه ما خیلی کمه جوانان دیگری هستند که معتقدند. به خدا به اسلام به امامان اما بخاطر یکی دو شبهه یا تنبلی یا ... عامل نیستند به دستورات دین. دوستی دارم اینجا که میگفت 1000 تا صلوات برای پیروزی فلان تیم فوتبال اروپایی نذر کرده و 600تاشو فرستاده. خوب با این باید چه کار کرد که اینجور اعتقاد به صلوات داره صلواتی که توحید و معاد و نبوت و امامت و عدل را یکجا تو خودش داره اما همین آقا یک رکعت نماز نمیخونه.بگذرم. صحبت از خداناباوری بود که بنظرم تئوریزه کردن و فلسفی کردن اون از رنسانس آغاز شد.

ای خاک بر سر به اصطلاح مذهبی ها که قسمت اعظم  دین گریزی و دین ستیزی مربوط به اونهاست. اگر نبود اون اقدامات پدرسوخته های منفعت طلب مسیحی وابسته به کلیسای مزخرف قرون وسطی، این موج دین گریزی در رنسانس  و این همه دانشمند و فلاسفه و فیزیکدان ملحد درست نشده بود. این پیدایش نتیجه اون جور دین داری مضحک و جاه طلبانه و موج تکفیر واعدام به اصطلاح علمای هواپرست مسیحی اروپا و جزم اندیشی متدینین بود که این شد که میبینیم. آیا واقعا آنچه  که کلیسا ارائه می داد خداباوری بود یا نفس پرستی و شکم پرستی بود؟ شاید منم اگه تو قرن 17 بودم میشدم پروتست. طبیعی ست. این یک هشدار است برای ماها، برای جامعه مذهبی  و خصوصا روحانیون  شیعی چرا که تاریخ گاهی تکرار می شود. جانم به خمینی کبیر که آبروی دین شد. مدتهاست که از اختلال بوجود آمده توسط یگانه ابر مرد عصر غیبت کبری امام خمینی کبیر درعالم میخوام مطالبی برای خودم بنویسم تا بعدها برای مرور داشته باشم اما مدام امروز و فردا میکنم. امان از تسویف. اثر تمام فلاسفه و اندیشمندان غرب در عالم به همراه اثرات حضور و تالیفات و تربیت های همه علما و عرفای مسلمان شیعه و سنی مذهب  جمیعا یکطرف، تاثیرات این ولی خدا یک طرف. این دریافت من است. تازه گسترش این موج  هنوز در  ابتدای راهست. 100 سال دیگه می فهمند کی بود چی کرد و چی گفت. من دهها دلیل دارم منتها بدون مطالعه سیر تاریخی غرب و بررسی تحلیلی تاریخ اسلام تا پیش ار انقلاب متفاوت ایران، نمیشه این مهم را فهمید. باید این موج حضور خمینی در عالم را با حوادث حداقل 300 سال گذشته جهان و همچنین تحول علوم جدید خصوصا فیزیک کنار هم گذاشت تا به دریافت های بسیار مهمی رسید. ای بنازم به وجودت ای روح اله که دوستم که خداباور نیست امشب میگفت من خمینی را به لحاظ اخلاقی قبول دارم. معلومه دیگه. اثری از هوای نفس در این مرد نبود و این کرد که کرد. هر چند الان اینقد یاران کم شده اند، اینقد وهابیون کار را خراب کردند، این قد اختلاف تو ایران هست،اینقد اشتباهات ما مذهبیون هست و ... که فعلا رمق انقلاب برای گسترش اسلام ناب  محمدی رو به کاستی گذاشته. اشتباهات عجیب بعضی از علمای اهل سنت در الازهر و ایران و...، قابل تامل است. خوب ما تونستیم نظریه ای ارائه بدیم و یک حکومت دینی( در حقیقت جمهوری دینی) درست کنیم. اگه دل برادران اهل سنت  برای دین اسلام میسوزه بسم اله. حقیقت واضحه.  از این گذشته ظلم و خیانت هایی که این سالها فرقه جزم اندش سلفی، آن  ادامه دهنده خوارج، وهابیون ، به دین اسلام و مشخصا مذهب شیعه دارند می کنند انگلیسی ها را شرمنده کرده و آن ها را در اولویت دوم اسلام ستیزی قرار داده است (البته اگه فراموش کنیم که تحریک اصلی از اونجاست). از این هم بگذرم.

عمیقا معتقدم اگه مردم  خوش فکر، نجیب و مذهبی اروپا با اسلام و مخصوصا مذهب شیعه و زیباترین موجودات و مخلوقات عالم "معصومین برآنها سلام و درود" پیش از سیطره کلیسا آشنا شده بودند هرگز این نمی شد که شد و انقلاب صنعتی توامان با دین داری محقق می شد. چقدر ماها خواب بودیم. هنوزم دیر نشده. به دلایل متعدد بر این باورم که دنیا به اهل بیت پیامبر بر خواهد گشت. حتی پیش از ظهور.

صحبت به درازا کشید. " جان کلام "{ تکیه کلام استادمون}  این که امشب فهمیدم یکی از واجب ترین کارهای یک جوان شیعه درگیر در مباحث که قصد عمل به آیه " والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا " را دارد خواندن با دقت کتاب شریف " اصول فلسفه و روش رئالیسم" علامه طباطبایی است. هر چند خواندن فلسفه منافات جدی با " عافیت طلبی" دارد اما  اگه این دروس سخت فیزیک بگذاره با توکل بر خدا ماه رمضان شروع خوبی برای مطالعات جدی خواهد بود، چرا که "مذاکرة العلم فهو افضل". 

مسئله اینست


  • ۹۳/۰۳/۰۵
  • سیدمحسن